• برچسب‌ها:

    یادی از شهید بریوان

    27 فوریه, 2016

    نمی دانم از کجا و چگونه آغاز کنم؟ کلمات از وصف زیباییهای شخصیت شهید بریوان قاصرند،برای من، که مدتی با او زندگی کرده ام و شهید بریوان فرمانده ام بوده،  بازگفتن و به زبان آوردن هم بسیار سخت و هم بسیار آسان است؛سخت، چون شهادت او درد و غم بزرگی است وهضم آن برایم دشواراست هر چند شهادت در فرهنگ پ.ک.ک به معنای مرگ نیست، بلکه عزت و شرف بزرگیست ،اما رفیق بریوان زنی پیشاهنگ بود که می توانست فعالیتهای مفیدی داشته باشد، و آسان چون شخصیت پاک و صادقی بود که می توان به راحتی درباره ی او سخن گفت. اینک که فکر می کنم احساس خوشبختی می کنم که شانس دیدار و زندگی هر چند کوتاه ،با وی نصیبم شده است. همه ی خصلت هایی که  یک مبارز و انقلابی داراست  در شخصیت وی تجلی پیدا کرده بود. او که هم یک مادر،هم یک مبارز بود و به همراه فرزندش در صفوف مبارزات آزادیخواهی جای گرفته بود، نمونه ی بارز یک گریلای نمونه،اسوه ی فداکاری، خستگی ناپذیری، مهربانی ، صداقت و ایثار بود و ایمان دارم که مادر نمونه ای هم بوده است. در دورانی که با وی زندگی کردم ، من که شناخت کمی از سازمان داشتم و به تازگی به صفوف گریلا پیوسته بودم،شخصیت شهید بریوان باعث شد که علاقه و شوق من  بیشتر و بیشتر شود، نه تنها من بلکه همه ی نو مبارزانی  که آمده بودند تحت تاثیر بزرگواری و پایبندی وی به سازمان قرار گرفته بودند. شخصا هر لحظه از رفیق بریوان  نیروی معنوی و انرژی مثبت می گرفتم. همیشه روحیه ی خوبی داشت. به ندرت پیش می آمد که لبخند بر لب نداشته باشد. اگر هر کدام از رفیقان ناراحت یا مشکلی داشت با صبر و حوصله به حرفهایش گوش می داد و او را راهنمایی می کرد.

    رفیق بریوان گاهی در مورد گذشته ی خود با ما صحبت می کرد، او هم مانند بسیاری از زنان دیگراین سرزمین که نقطه ی مشترکی دارند،گذشته ی غمگینی داشت و رنجهای بسیاری در زندگی مشترک متحمل شده بود که با شنیدن زندگی نامه اش بسیار متاثر شدم؛ اما همیشه تاکید می کرد باید به دردها و رنجها همچون محرک و نیرویی برای مبارزه بنگریم تا دیگر زنانی مثل ما نه تنها در کوردستان بلکه همه ی دنیا وجود نداشته باشند و همیشه تاکید می کرد ما به این سبب مبارزه می کنیم . از رفیق بریوان درسهای بسیاری آموختم و الفبای فلسفه و مکتب آپوئیسم را از وی آموختم و امیدوارم بتوانم مبارزی لایق درسهای او باشم.

    رفیق بریوان،در فراقت اشک نو مبارزانی که با عشق آموزش شان دادی، هنوز خشک نشده و درد دوری تو بسیار دشوار است،اما آرام بخواب چون در راه تو دهها مبارزی که توبه آنها درس آزادی ، آزادگی  و مبارزه دادی وجود دارند و راه تو را تا پیروزی ادامه خواهند داد. یاد و خاطره ی تو همیشه و در هر زمان در قلب هایمان است.

     شعر زیبایی که در آخرین روز دوره ی آموزش برایم نوشتی را؛ اینک به روح پاکت تقدیم می کنم:

    از پیکر زخمی خاک

    از اعماق دلهای عاشق

    از قله های جودی و گابار

     بر برف سیپان

    از عطر گلهای کوهستان

    از هر چهار بخش کوردستان

    درود بر تو ای اوجالان

    به یاد شهید بریوان هژار

    نارین اورمیه



    کژار