نظام زور رفتنی است
30 می, 2022مهاباد راپرین
قدرت خلقها، نیرو محرکهی قدرتمندی در تحولات اجتماعی است. ذهنیت اقتدارگرایی که سیاستهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و مذهبیاش، تمامی عرصههای زندگی اجتماعی را با ذهنیتی واپسگرا به قعر بحران و محرومیت کشانده با جنبش و قیام خلقهای به جان آمده از این ذهنیت، روبرویند. خواستی جمعی در برساخت اخلاق و انسانیتی که روزانه زخمی شده و یا به گور سپرده میشود. خلقهایی که آگاهانه و جسورانه، عدم اصلاح سیستم اقتدار را درک کردهاند و انسجام اجتماعی و همگرایی خلق را از طریق مجموعهای از اعتراضات عملی که رنگ بازخواست از ذهنیت حاکمه را بهترین و موثرترین راه برای رسیدن به چارهیابی مییابند. شناخت واقعیت نظام حاکمی که زندگی خلق را به بازی گرفته و در چارهیابی تمامی مسایل اجتماعی، اقتصادی و سیاسیای که خود مولد آنهاست، گامی پیش نمیگذارد. مفهوم جامعه را از معنای واقعی آن تهی ساخته و مقاومت و ارادهی خلق را تانهایت نادیده میگیرد. چراکه ذات ذهنیت اقتدار براساس عدم لیاقت و آمادگی مداخله در امور سیاسی جوامع، بنیاد نهاده شده است.
خلقهای ایران با تمامی اقشار و طبقات جدید اجتماعی آن، بلکه به مقتضای تمایزات ساختاری که متشکل از آن بوده و منافع متباین و متضادی داشته باشند، اما واقعیت آن است که روح همبستگی، همگرایی و خواست جمعی، گرایشی همسویانه داشته و هدفی را دنبال مینماید و آن بازخواست اقتدار و سیاستهای رژیم حاکم و مبارزه با آن میباشد. اگر این روح همبستگی و هدف پیشرو یکی باشد، آنزمان در طرز سازماندهی و طریقهی مبارزه نیز بایستی اصرار بیشتری در راستای همزمانی قیامها و اعتراضات جهت حصول نتیجهی صحیحتر صورت گیرد. البته که هر اعتراض و قیام نهادها و اقشار مختلف اجتماعی، معلمان، کارگران، دانشجویان، هنرمندان و زنان و… همه و همه شکاف عرصهی مثلاً یکپارچهی سیاسی را سبب شده و یکی شدن واکنشها، اعتراضات عملی و همزمانی و همزبانی، آنچنان که هدف یکی است نیز شکاف جنبشهای اجتماعی را کمتر خواهد ساخت.
البته که جهت مقابله و مبارزه در برابر سیستم اقتداری که تمامی نهادهای خود را جهت ازهمپاشیدن روح اتحاد و همگرایی خلق به کار میگیرد و از سیاست جنگ ویژهی رژیم گرفته تا تقویت روح ناسیونالیستی و مذهبی که فاشیسم را با مطبوعات خود ترویج میکند، به نوعی از توسعهی مشارکت فعالانه و ممارست دموکراسی و مبارزهی مدنی جلوگیری بهعمل میآورد.
عرصهی خیابانهای ایران و شرق کوردستان، مدتهاست که صحنهی مبارزات مدنی معلمان، کارگران، دانشجویان و زنان و… میباشد، مبارزاتی که اوج آگاهی فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خلقهای ایران را به نمایش میگذارد. اعلام آمادگی و پیشآهنگی انقلابی که دیگر بردگی و بندگی را و بحرانهای اقتصادی و اجتماعی را که معنای جامعه و فرد را از همپاشیده رد کرده و برای عدالت، دموکراسی و آزادی، گامهای بلندتری برمیدارد. فرهنگ عجینشدگی با استثمار و استعمار را به فرهنگ مبارزه و مقاومت در برابر آنها مبدل کرده و از هر صحنه و فرصتی برای رسیدن به هدف استفاده میکند. دموکراتیزاسیون را مبنا قرار داده و نهادینه کردن فرهنگ مقاومت و مبارزه را اساس میگیرند. برای مقابله با سیستم اقتدارگرایی که پشت به تاریخ هزاران ساله بسته بایستی روشهای مبارزهی جمعی را به سطح نهادینهشدگی سازماندهی اجتماعی رسانده و کمیتههای مردمی را افزایش و سامان داد. خلق ما مادام باور به عدم چارهیابی رژیم و اقتدار حاکم دارند، بایستی مولفهها و سیستم جایگزین خود را در حین مبارزه، سازماندهی کنند. ناکارآمدی سیستم بر اذهان عمومی آشکار بوده و لزوم عدم کارکرد نهادهای حکومتی بایستی هم در ترویج فرهنگ خودمدیریتی خلقها و هم در عملکرد پایهریزی شود.
در سیستمی که با جامعهای بحرانزده ناشی از سیاستهای رژیمهای اشغالگر و استثمارگر روبرو هستیم و با مسایل عظیم اقتصادی، اکولوژیک، زن و خانواده، اخلاقی، دینی، دفاعی و سیاسی روبرو هستیم، مبارزات مردمی برای چارهیابی این مسایل با اعمال جایگزینی جهت حل این مسایل میباشد و “ملت دموکراتیک” بهعنوان سیستم دموکراتیک خلقها که با “جنگ خلق انقلابی” بنیانگذاری میشود، تمامی اقشار، طیفها و باورهای مختلف اجتماعی را دربرمیگیرد و نمونهی بارز آن نیز سیستم دموکراتیک خلق در روژئاوای کوردستان است که عرب، مسیحی، کورد و آشوری با ایجاد کمونها و مجالس دموکراتیک، خودمدیریتی را مبنا قرار داده و درصدد چارهیابی مسایل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دفاعی خود هستند. تکثرگرایی اجتماعیای که نمونهی بینظیری برای تمامی خلقها هم در خاورمیانه و هم در جهان رقم زد.
خودمدیریتی خلقها که در سیستم ملت دموکراتیک نمود مییابد با کمیتههای صلح، اقتصاد، دفاع ذاتی، فرهنگ و هنر، آموزش، بهداشت و درمان و زنان که البته با پیشآهنگی زنان و جوانان در راه دفاع از میهن و برای پایهریزی سیستم دموکراتیک خود تا پای جان ایستادگی کردند و با اهدای خون هزاران شهید، سیستمی عادلانه را بناگذاشتند. با مواضع و ایستار خلقمان در ایران و شرق کوردستان درمییابیم که آمادگی جهت “جنگ خلق انقلابی” به آستانهای از عملکرد رسیده و اصرار و ایستاری انقلابی را از خود بروز دادهاند. بهویژه زنان و جوانان به مقتضی نقش پیشآهنگی خود هم به عنوان معلم، هم کارگر و دانشجو و پرستار و دیگر اصناف و اقشار با الهام از مقاومتهای معلمان زندانی و زندانیان سیاسی و مبارزاتی که در کوهستانهای آزاد کوردستان، گریلاهای آزادی در مقابل اشغالگری و خیانت انجام میدهند و همچنین کین و نفرتی که از اوجگیری مسایل اجتماعی و اقتصادی حاصل شده، تمامی نیروی خود را در جهت مقابله با زور و سرکوب به کار میگیرند. البته که به چنین ایستاری باید درود فرستاد و نیروی خلق را در جهت بیشتر کردن فشارها، اعتراضات، بازخواست از سیستم حاکم، سازماندهیهای گستردهتر و عمیقتر در تمامی ابعاد اجتماعی جهت خلق چارهیابی دموکراتیک و سوق به اجرایی نمودن جنگ خلق انقلابی سوق داد. آنجا که هر زمان و فرصتی را برای تغییر و دموکراتیزاسیون و تهیسازی جنگویژهی رژیم و سیاستهای نادموکراتیک، ضداخلاقی و ضدخلق سیستم حاکم به کار برد. تغییرات ساختاری در حوزههای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، تنها و تنها با روح همبستگی خلق، انسجام اجتماعی و توسعهی اعتصابات، اعتراضات و رساندن به مرحلهی بازخواست عملی از رژیم اشغالگر و رنجخوار جمهوری اسلامی و سازماندهی “جنگ خلق انقلابی” مهیا خواهد شد. مسئولیت اساسی گریلای آزادی کوردستان جهت سازماندهی مدرنیتهی دموکراتیکی که چارهیابی را در آموزش و سازماندهی خلقها میبیند، پروژهی آلترناتیو رهبر آپو است. رهبری که بیست و سه سال است که در درون دیوارهای امرالی برای برساخت جامعهی اخلاقی و سیاسی میجنگد و با ایستار آزادانهی خود، خلق را به خط مقاومت و مبارزه میکشاند. تأثیر یگانهترین رهبریت کوردی که سالیان با رهنمودهای خود، جنگویژهی دشمن را بیمعنا ساخته و جنگ را با قیام خلق و انقلابیانشان سرشته است. قیام خلقی که روزانه در برابر سیستم حاکم به قیام برمیخیزد در یکی شدن با جنگ گریلا، بزرگترین نیروی مبارزه در برابر زور و استعمار و رسیدن به آزادی است. زمان زمان آزادی است و نظام تزویر و زور رفتنی است.