دستاوردهای زنان با همبستگی زنان امکان پذیراست
25 دسامبر, 2021پیمان ویان _ عضو مدیریت کژار
هزاران سال است که در ایران تفکرات مرد سالارانه و کهنه پرستانه بر روی کار آمادە است، حکومت ها یکی بعد از دیگری میروند اما نگرشها نسبت به زنان تغییری نکردە است، در همه ی حکومتها زنان چون برده ها محسوب میشوند، در گذشته معابد، مکانی که زنان در آن آموزش داده می شدند و مکانی برای ارتقا سطح فکری آنان بود به فاحشه خانههایی تبدیل گشتە، بە این وسیلە در این امکان ها زنان همچون کالایی مبادله میگشتند. آنان کە همچون الهەای به پرستشگاهها سپرده شدند، بە چشم فاحشەای بە آنان مینگریستند. با گذشت زمان فرهنگ مادر سالاری بی تاثیرتر گشتە و فرهنگ تجاوز و تسلیم بر آن پیشی میگرفت، بخصوص بعد از اینکه فرهنگ زرتشتی تضعیف شد حال بایستی فرهنگ غارت و چپاول را حاکم نمودە، قدرت و توانایی،زن را تحت الشعاع و از هم گسیختگی قرارمیدادند. اگر نگرشی بە تاریخ دو هزار ساله حکومت در ایران داشته باشیم به این نتیجه میرسیم که زنان در تاریخ پر فراز و نشیب همواره در قصرها نیز همچون غنایم جنگی و برده جنسی بکار گرفته میشدند و ضربه های بزرگی بر فرهنگ و موجودیت زنان وارد میگشت. میتوان گفت این ذهنیت تا دوران قاجاریان هم همانگونه بطور سیستماتیک اعمال گشتە. اما بیشتر ما شاهد آن بودەایم کە زنان دراین صدەی اخیر برای احقاق حقوقشان دست از هیچگونە مبارزەای برنداشتەاند. هر چند اندک نیز باشد اما باز هم زنان مشکلات و مطالبات خود را وارد عرصه های سیاسی و اجتماعی نمودند. در قرن بیستم مبارزات زنان در جهان رنگ دیگری به خود گرفت و وارد مرحله ی جدی شد و دستاوردهایی در این زمینه بدست آوردند و از همه مهمتر زنان در سراسر جهان مبارزات یکدیگر را پوشش داده و از دستاوردهای خود برای زنان دیگر انگیزه ی مبارزه و قدرت رویارویی با تفکرات جنسیتی را به ارمغان آوردند. حال سوالی که اینجا مطرح است، چرا با تمام این ستم و تلاشها برای رفع آن زنان نتوانستند مبارزات خود را سازمانده و بطور سیستماتیک پیش ببرند؟
زنان ایرانی در زمان جنبش مشروطیت توانستند مشکلات خود را در زمینەهای اجتماعی، سیاسی وارد فاز جدیدی بنمایند ولی متأسفانە جنبش مشروطیت نتوانست استقلال و خود رأی را برای زنان بە ارمغان آورند. زنان ایرانی در آن زمان اینگونە میاندیشیدند کە با پیروزی مشروطیت خواهند توانست بە حقوق خود دست یابند برای رسیدن بە این حقوق قربانی دادند؛ اما ازهیچ تلاشی بازنگشتند. زنان در آن دوران با تشکیل کمیته هایی برای حمایت و تامین هزینههای زندگی خانوادههای مشروطه خواهان، گامهای موثری برداشتند. اما متأسفانە باید گفت ذهنیت مردسالارانە پیروز این میدان گشت. چون زنان پس از تشکیل مجلس جایگاهی پیدا نکردند از حق رأی هم محروم گشتند. علی رغم آن نیز مبارزات زنان متوقف نگشتە و ادامه یافت… انقلاب مشروطه هم به همان شیوه نیروی زنان را در جهت پیشبرد جنبش خود به خدمت گرفت. تجربه هایی از تمام تغییراتی که خود را در قالب انقلاب به اجتماع معرفی میکند این مساله را اثبات میکند که تا زمانیکه زنان خودشان را سازماندهی ننمایند و نهادهایی مستقل برای مبارزات خود بوجود نیاورند، نمیتوانند گامهای موثری جهت دستیبابی به مطالبات خود بیابند.
تا زمانیکه اهداف و استراتژی زنان برای رسیدن به مطالباتشان مشخص نباشد درهنگام تغییر حاکمیت ها اندک دستاوردهای زنان هم از دست خواهند رفت.
علی الرغم تمامی این ناملایمات همواره تلاشهای زنان ادامه داشته است. بعد از سال 1285 زنان موفق به تاسیس انجمن و تشکلهایی شدند و که نقش تعدادی از زنان در این زمینه چشمگیر بود. جمعیت نسوان وطن خواه یکی از سازمانهای رادیکال شناخته شده زنان در تهران بود که توسط تعدادی از زنان روشنفکر ایرانی و به اهتمام محترم اسکندری تشکیل شد. جمعیت پیک سعادت نسوان یکی از سازمانهای زنان رشت بود که در سال 1300 توسط تعدادی از زنان روشنفکر این شهر با گرایشات چپ تشکیل شد. این انجمن نشریه پیک سعادت نسوان را منتشر کرد، همچنین نخستین گروه در ایران بود که 8 مارس را بعنوان روز زن پذیرفت. همچنین انجمن مخدرات وطنی انجمنی زنانه بود که در جریان جنبش مشروطه خواهی و جنبش ملی دهه ۱۲۸۰ با هدف سازماندهی فعالیت برای استقلال ایران و مبارزه با امپریالیست شکل گرفت. انجمن آزادی زنان نیز در آن دوران بوجود آمدند. این انجمنها بیشتر در زمینه های سیاسی و اجتماعی فعالیت داشتند و برای حق تحصیل دختران و آگاه سازی زنان فعالیت میکردند. مجلهای به نام زبان زنان به مدیر مسئولی صدیقه دولت آبادی از بنیانگذاران انجمن مشروطه خواهی که از فعالان حقوق زنان در ایران بود منتشر میگشت.
وی روزنامه نگار و نخستین زن ایرانی بود که در کنگره بین المللی در برلین و به نمایندگی از زنان ایران در این کنگره سخنرانی کرد؛ اما متأسفانە بعد از مدتی نچندان دور این مجله نیز بدست مردان قدرت طلب کە خواهان پایمال کردن ارزشهای زن بودن منحل گشت. در آن دوران بود کە فخرالملوک یکی از نوادگان صادق خان برادر کریم خان زند با تأسیس مجمع انقلاب زنان نورامید ی در دل زنان آزادیخواە روشن نمود. هدف آن مجمع، ترویج حقوق زنان و بهبود شرایط دختران بود اما در زمان کوتاهی این مجمع به دستور رضا شاه بسته شد، لیکن در نهایت زنان دست از مبارزەی خود برنداشتە و بە اینگونە مجلەی دختران چاپ و منتشر گشتە. بعد از به روی کار آمدن حکومت پهلوی نیز تشکلهایی برای زنان راه اندازی گشتە اما این تشکلها بطور مستقیم زیر نظر حکومت اداره میشد، شاید بظاهر این انجمنها ادعای حقوق زنان و حق تحصیل زنان را داشت اما در چارچوب حکومت پهلوی این مهم امکانپذیر نبود بخصوص نقش اشرف پهلوی در تعطیل شدن تشکلهای زنان محسوس بود. اشرف پهلوی با انتخابات به ریاست فراکسیون زنان دست پیدا نکرده بود بلکه با انتصابات به این مسند رسید. رضا شاه با حکومت پهلوی در صدد بود تا با تقلید از غرب و سیاستهای آتاتورک مدل این حکومت ها را برای جامعه ایران بخصوص زنان جامعه کپی برداری کند، بەاینگونە فرمان کشف حجاب نیز خروجی سیاستهای تقلیدگرانهی رضاشاه محسوب میگشت.
رضا شاه در صدد بود با روشی مدرن نیرو و توانایی زنان را جهت محکم کردن پایه های حکومت خود به کار گیرد، البته از انجا که جامعه ایران دارای ویژگیهای بخصوصی بودە، وی در این مسیر چندان موفق نبود و نباید از تاثیر جامعه روحانیت بر ملت ایران در آن دوران غافل شد زیرا روحانیون نیز سیاستهای مدرنیزه کردن جامعه را به این زودی قبول نمی کردند و برای منافع خود احساس خطر کرده بودند. در دوران پهلوی دوم نیز همین ذهنیت در پیش گرفته شد اما در کنار همه ی این محدودیتها باز هم زنانی بودند که برای احقاق حقوق انسانی خود همچنان تلاش میکردند که خروجی این مبارزات هم حق رای بود که در سال 1942 بدست آوردند. در آن زمان نیز روحانیون به حق رای زنان واکنشهای تندی نشان دادند با نگاهی به وضعیت زنان ایرانی در صد سال اخیر در چنگال سیستم مدرنیزه و تفکرات روحانیون اسیر بوده و تحت فشار مضاعف بوده اند، هر دو با ذهنیتی مشترک و اهداف زن ستیزانه اما با روشهای جداگانه در تلاش بودند نیرو و قدرت زنان را به اختیار خود گرفته و از آن بهره لازم را ببرند. با روی کار آمدن انقلاب اسلامی زنان اندک حقوقی را که سالها برای تحقق آن مبارزه کرده بودند، نظیر قانونهای حمایت از خانواده و حق حضانت و حق حجاب را نیز از دست دادند. بعد از مدت کوتاهی در ۱۷ اسفند سال ۱۳۵۷ زنان برای آزادی حجاب به خیابانها آمده و تظاهراتی برای حفظ دستاوردهایشان در طول این سالها به راه انداختند. انقلابی که با تفکرات ضد زن و بر علیه حقوق خلق ها بر سر کار آمده بود، تنها حق رای را برای زنان قائل شد. خمینی که در دوران پهلوی بطور مصمم اعتراض خود را در مورد حق رای زنان نشان داده بود اما در جهت منافع حکومت از این حق رای زنان بعنوان ابزاری برای مشروعیت بخشیدن به نظام اسلامی خود بهره گرفت.
خمینی خود زنان را تشویق به مبارزه و تظاهرات در کوچه و خیابان بر علیه حکومت پهلوی میکرد تا بدینویسله خیابانها را با حضور زنان گرم تر کند و مردم زیادی را با انقلاب خود همراه کند و تا آخر نیز از حضور و توان زنان استفاده کرد و اعلام نمود ما در چارچوپ شریعت از حقوق زنان حمایت خواهیم کرد لیکن با بە قدرت رسیدن آخوندها و ملایان زنان کە همچون مهرەی شطرنج بە کار گرفتە شدە بودند باید در جای خود قرار میگرفتند بەاین دلیل بە هر طریقی کە میتوانستند زنان را سرکوب کردە وآنها را از همه حقوق انسانی خود محروم ساختند. این ناحقی و بیعدالتی تلنگری بود برای زنان کە در گروەها و گرایشات چپ و راست در خیابانها برای حق خود اعتراض نمایند. بدون شک در این میان مبارزات زنان نیز متوقف نشد اما زنان تلاش نکردند تا این مبارزات را بطور منسجمی سازماندهی کرده و با برنامه و استراتژی مشخص پیش ببرند.
خمینی کە بعد از انقلاب خلقهای ایران حکومت و آرمانهای خلق را در دست گرفت برای پیادە نمودن سیاستهای خود پروژەی بسیج کردن جامعە بەخصوص زنان را رواج داد. بسیج مستضعفین یا بسیج خواهران مهرەی تازەای از شطرنجی بود کە خمینی و اطرافیانش برای بکارگیری توانایی زنان برای دستیابی بە اهداف و آرمانها و ارزشهای خلق راە اندازی نمود. در این پروژە زن را برعلیە زن مورد استفادەی خود قرار داد؛ اخلاق و ارزشهای اجتماعیای کە زنان در حفظ آن بسیار کوشا بودند با دست خود زن لگد کوب و پایمال نمود. کە البتە پروژەی دیگر رژیم اسلامی وارد کردن فمینیستهای اسلامی بە عرصە؛ تا در چارچوب اسلام دروغینی کە راە اندازی نمودەاند از حقوق زنان حمایت کند، این جنبش در قالب منافع رژیم بەکار گرفتە شدە بودند کە بەطور مداوم رژیم ایران میکوشید تا سیاستهای خود را جایگزین اهداف و مطالبات زنان قرار دهد و آنان را در چنگال خود اسیر و قدرت آنها را تضعیف نماید. از طرفی دیگر رژیم تمام سعی خود را میکرد کە با زندانی کردن و شکنجە نمودن زنان آنها را بە سکوت وا دارد این شیوەای از شکنجەهایی بود کە زنان را از حقخواهی برای خود و هم نسلهایشان دور کند.
زنان در این راە قربانیان بسیاری دادند، شمار بسیاری از آنها کشتە، تیرباران یا سر بەنیست شدن اما از گرفتن حق خود باز نیستادند. نمونەی بارز آن هما دارابی پزشک کودکان و روانشناس ایرانی کە در سال ١٩٩٤کە در اعتراض بە حجاب اجباری بەشیوەای نمادین در میدان تجریش تهران خود سوزی بەکرد. اما باز هم در این برهه از تاریخ مبارزات زنان، اینک این مبارزین نتوانستند خود را سازماندهی و اتحاد و همبستگی را در میان همەی زنان ایرانی بەوجود بیاورند. در واقع نبود سازماندهی منسجم و متمرکز نیروی زنان را پراکنده و ناتوان میکند. بعد از دهه شصت جنبشهای زنان دستخوش تحولات بهتری شد. در آن سالها کمپین یک میلیون امضا راه اندازی شد. کمپینهایی برای جلوگیری از حکم سنگسار شروع شد که تا حدودی موفقیتهایی نیز بەدست آورد. اما مصائب و مشکلاتی که زنان با آن روبرو هستند تلاشی اساسی و مضاعف میطلبد. در این ٤٢ سال رژیم تلاش کرد تحت عنوان جریان اصلاح طلب به شیوه ی ملایمتر مطالبات زنان آزادیخواه را بی تاثیر و کم اهمیت جلوه دهد. در همهی انتخاباتها از توانایی زنان به نفع سیاستهای خود استفاده نمودە و زنان را مورد استفاده ابزاری قرار داد و در نهایت از بیشترین حقوق انسانی خود محروم کرد. هر روز بیشتر از دیروز زنان از حق مطالبهی حقوق خود فاصله گرفتند و خشونت در همه ابعاد اجتماعی و سیاسی و اقتصادی بر زنان بیشتر گشت. یکی از اصلی ترین سیاستهای رژیم ایران این است که نیرو و پتانسیل ملتها بخصوص زنان را پراکنده کند و با این سیاست نیز پیش میرود. با این سیاستها زنان را درچارچوپ مذهب گرد هم آورده تا با یکصدایی در خدمت سیستم مرد سالار که از اساس برگرفته از مذهب گرایی و جنسیت گرایی بوجود امده در نظام زن ستیز خود به خدمت بگیرد، اما زنان که در راه رسیدن به آرمانهای خود بهای سنگینی را متحمل شده و قربانی داده اند حاضر به سرتسلیم فرود آوردن در برابر سیستم مرد سالاری کە بە زن همچون جنسی دوم و ضعیف و خود را جنس برتر جامعە میداند فرود نیاوردەاند. گامهای این زنان روز بە روز برای رسیدن بە آزادی و آرمانهای خود بلندتر و استوار تر خواهد بود. حال این زنان به این میزان از اگاهی و هوشیاری دست یافته اند که امیدی به لطف سیستم مردسالار که خود نمادی از سرکوب و خفقان زنان بوده نداشته باشند، از آنجا که حق دادنی نیست و باید برای گرفتن ان مبارزه کرد مقابل این سیستم مردسالار که زندگی را برای زنان مشکل اما در عین حال هم نتوانست اراده و پتانسیل زنان را محو کند، قد علم کرده اند و برای مطالبات خود و برابر طلبی تلاش کرده اند. امروز زنان بیشتر از هر زمانی پیشاهنگ مبارزات آزادیخواهانه هستند از میدان مبارزه در زندان که رها میشوند به صفوف مبارزات در اجتماع دوباره ملحق میشوند و به مقاومت مقابل استبداد ادامه میدهند. دیگر هیچ قدرتی توانایی سرکوب و به خدمت گرفتن زنان در راهبرد سیاستهای خود را ندارد. در این 42 سال که از عمر این رژیم جنایتکار میگذرد از هیچ طریقی برای سرکوب و خفقان زنان دریغ نکرده اند، زنان دیگر فریب وعده وعید هایی که فقط در قالب شعار میماند را نخواهند خورد و مصرانه برای نابودی و سرنگونی این سیستم زن ستیز وارد میدان میشوند. اما ضروریست زنان تمام انرژی خود را صرف ایجاد اتحاد و همبستگی و سازماندهی نیروی زنان بکار گیرند، بیشترین انتقادی که بر زنان ملیتهایی کە در ایران ساکن هستن وارد است، اینست که نتوانسته اند مبارزات خود را سازماندهی و یکپارچگی ایجاد نمایند.
اکنون زمان آن رسیده که زنان در میان خود به اتحاد و یکرنگی دست یابند، تمام خلق ها یا اتنیکهای موجود در ایران صاحب ایده و تجربه در این زمینه هستند و با یک برنامه راهبردی میتوان پتانسیل آنان را به بهترین شیوه مدیریت کرد. در اصل زمانیکه این پتانسیل که حاصل سالها مبارزه و آزمون بوده را در میدان عمل به کار گرفت هیچ حاکمیتی را یارای مبارزه با نیروی زنان نیست. استراتژیهای ما زنان ملتزم اتحاد و یکدلی و ارمانهای مشترک است، که شامل ایجاد پلاتفرم و سازماندهی های مشترک بودە. با نگاهی اجمالی به تاریخ جنبشهای صد سال اخیر زنان ایرانی به این نتیجه میرسیم با وجود تمام جانفشانی و قربانی دادن باز هم زنان ایرانی نتوانستند مبارزات خود بطور منسجم و یکپارچه مدیریت کرده و این جنبشها نتوانسته تمام زنان ایرانی را در بربگیرد و سازماندهی کند. امروزە لازم است ما هرچه بیشتر تجارب گذشته را بکار گرفته و در همه عرصه ها فعالیت و مبارزه خود را بیشتر و قویتر نمایم، این در زمانیست کە زنان برای احقاق حقوق خود آلترناتیوی داشتە باشند. ما همچون کژار کوشیدیم این کاستی ها را جبران نموده و یکی از اصلی ترین اهداف ما مبارزه برای ایجاد همبستگی و گفتمان در بین زنان و ایجاد سازمانهای مرتبط با آنان برای ارتباط با تمام زنان بوده تا حدودی هم در این زمینه موفقیتهای قابل توجهی بدست اوردەایم. کژار برای گردهم آوری زنان در ملتهای مختلف در پلاتفرم دیموکراتیک زنان تلاش بسیاری نمودە. زنان در این پلاتفرم از نقاط مختلف جهان گرد هم امده اند تا حول محور آرمان واهداف مشترک مبارزه نمایند، امید میرود این پلاتفرم توانسته باشد برگ زرینی از دفتر تاریخ مبارزات آزادیخواهانه ی زنان را ورق زده باشد و به صدای زنان، برابری طلب و ملتهای تحت ستم مبدل گردد. ما بر این باور هستیم قدرت و اراده ی زنان توان در هم شکستن تمام مرزها و محدودیت ها را در خود جای داده است، نیروی مبارزه و مقاومت در برابر بی عدالتیها و تبعیضهای جنسیتی در بین زنان شکوفا گشتە و خود را از قالب این تفکرات زن ستیزانه رها ساخته و برای ساخت جهانی عاری از خشونت و تبعیض بر علیه زنان مبارزە میکنند، اینک بدون تردید میتوان گفت زنان بەهیچ عنوان از مقاومت و مبارزە دست نخواهند کشید تا دنیایی عاری از سرکوب وخفقان را نە تنها برای زنان بلکە برای تمام اقشار جامعە بە ارمغان آورند.