• برچسب‌ها:,

    قتل زنان درایران، بنیاد سیاست حاکمیت ایران

    16 سپتامبر, 2022

    جوانا سنه – عضو شورای مدیریتی کژار

    این روزها شاهد فجایع بزرگی در سطح شرق کوردستان و ایران می‌باشیم، فجایعی که نمی‌توان به هیچ وجه آن‌را نادیده گرفت و تعبیرهای بدور از واقعیت، ازآن ساخت. فجایعی که از ذهنیت مردسالار ایران نشات گرفته است. فجایعی که حاکمیت یا سعی داشته آن را به انحراف بکشاند یا اینکه هیچ سخنی از آن‌ها به میان نیاورد. در این مقاله، سعی برآن شده با اشاره به دو فاجعه‌ی اخیر، ذهنیت حاکم بر جامعه، مورد تحلیل قرار گیرد.

    تجاوز، قتل ناموسی، زندان، خود کشی و… فجایعی بوده‌اند که همواره حاکمیت بر زنان در ایران و شرق کوردستان تحمیل نموده‌است. روزی نیست که خبر مرگ زنی به گوشمان نرسد، چه بسا که زنان بسیاری در ایران، در خفا به قتل می‌رسند و هیچ اطلاعی از آنان منتشر نمی‌شود. تمام فجایعی که روزانه زنان با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، واقعیت حاکمیت را بر ملا می‌سازد. این حاکمیت از شهر گرفته تا خانه‌ و خیابان، برهمه جا سایه انداخته است! همین هفته‌ی گذشته بود که فاجعه‌ی شلیر رسولی، همه را متاثر کرد، حال نیز قتل ژینا امینی! و سوال اینجاست جان شلیر را چه کسی گرفت؟ چرا شلیر مجبور به این اقدام گشت؟ چه ذهنیتی پشت فاجعه‌ای است که حال برای ژینا امینی روی داده است؟ و در نهایت، چرا حاکمیت مهر سکوت می‌زند و کتمان می‌کند؟ به چه دلیل این جنایات را مشروع می سازد که یکی پس از دیگری افزایش یابند؟ چرا هنوز یک هفته از مرگ شلیردر مریوان نگذشته، ما باید شاهد قتل بیرحمانه ژینا در تران باشیم؟

    هر حمله‌ای که از سوی ذهنیت مردسالار علیه زنان در سراسر ایران صورت می‌گیرد، این پیام را می‌دهد که مریوان، تهران و … فرقی ندارد، مسئله‌ مسئله‌ی زن است و هجوم به هویت او! هر زنی که با نظام کنونی مبارزه کند و به مطالباتش تن ندهد و قبول تسلمیت نکند، او را از میان خواهد برد. ذهنیتی که از پایه زن ستیز است، زن را در خانه حبس می‌کند و اجازه‌ی ورود به عرصه‌های عمومی را به او نمی‌دهد، در حالیکه در داخل خانه نیز، جانش در امان نیست! او را ناموس مرد خانه می‌شمرند و ملک او! زنی که تحت سلطه‌ی مرد باشد و مرد نیز اعمال هر گونه خشونتی علیه او را روا بداند. در مقابل از زن چه می‌خواهد تحت نام عرف و رسم و سنت، سکوت کند. اگر زنی این موضوع را نپذیرد و ظلم را قبول نکند، روزانه مورد خشونت قرار می‌گیرد. در بیشتر اوقات نیز یا از سوی همسرو برادر و پدرش به قتل می‌رسد و یا علی رغم میل باطنی‌اش، دست به اقدام‌هایی همچون خودکشی و خودسوزی می‌زند که صرفاً از وضعیت موجود رهایی یابد. ولو اینکه خودش نیز می‌داند که انتخاب چنین گزینه‌ای، راه چاره نیست! اما چه چیز او را به انتخاب این گزینه‌ که جبرانش نیز غیرقابل ممکن است، سوق می‌دهد؟ همین ذهنیت مردسالار که برایش حد و مرزی تعیین نموده است. همان ذهنیت مردسالار که با تقدیس ازدواج و کودک همسری، دختران بسیاری را خواسته‌ها و مطالباتشان دور می‌سازد. اما این‌ها بخشی از وضعیت زنان در محیط خانه و خانواده‌ است.

    بعد دیگر قضیه به خارج ازمحیط خانه برمی‌گردد. زنان نه در خانه امنیت دارند و نه در خیابان! عدم حضور زنان در عرصه‌های گوناگون، تحمیل حجاب و انتخاب پوشش برای زنان در مکان‌های عمومی، اخراج آنان از محل کار بدلیل پوششی مخالف خواسته‌های نظام، دستگیری زنان به دلیل مبارزه با این وضعیت و سعی در گرفتن اعتراف اجباری از آنان که نمونه‌ی بارزش سپیده رشنو بود و این اواخر نیز مهسا امینی با خشونت عریانِ گشت ارشاد مواجه گشت و هزاران نمونه‌ی دیگر! ببینید که وضعیت در ایران تا چه اندازه بغرنج است که زنان برای دستیابی به حقوق طبیعی‌ خویش زندانی میشوند! یا اسف‌بارتر اینکه، زنان دست رد به سینه‌ی این نظام می‌زنند، اما تعابیر منحرفانه‌ای از سوی نظام صورت می‌گیرد و سعی دارد آن‌را به جامعه نیز بقبولاند. بله این‌ها همه‌ سیاست‌های نظام است. سیاست‌هایی که تازگی نداشته، اما روند افزایشی دارد. حال مرکز هجمه‌های حاکمیت و در حال حاضر دولت رئیسی رو به زنان است  که داخل و خارج خانه را به زندانی برای آنان مبدل ساخته است! هفته‌ی گذشته در مریوان شلیر جانش را از دست داد، نظام او را پاکدامن خواند! دقیقا بدان منظور که صورت مسئله را پاک کند و شلیر را محکوم و قربانی بداند! طوری که خود نظام در برابر این عمل، زنان را بسوی خودکشی سوق دهد. بطور خلاصه می‌توان گفت، آنچه زنان با آن روبروهستند، تنها یک فرد خاص و نهادی ویژه نیست! یک ایدئولوژی و ذهنیت زن ستیز است که برای اعمال جنایاتش علیه زنان، یا بنام سنت و عرف و عادت عمل می‌کند، یا در مواقع دیگر قانونی‌اش می‌کند و به تعداد ماده‌ها و تبصره‌های‌شان علیه زنان می‌افزاید تا بار دیگر خود را حاکم و مسلط بر تمام امور بخواند و زنان را محکوم! که به آن‌ها بگوید شلیر و فریناز و ریحانه تکرار خواهند گردید! پیام نظام به کل جامعه و بویژه زنان همین است و بس!

     اما همه‌ی این تهاجمات یک بعد قضیه است، بعد دیگر قضیه و البته مهم‌ترین بعد، خود زنان هستند که تن به مطالبات این نظام نداده‌اند و نخواهند داد. هر چند که نظام به تمام راهکارهای اعمال خشونت متوسل گشت که زنان را از مبارزه باز دارد، اما زنان در مقابل، برای گسترده شدن فعالیت‌های‌شان با سخت ترین موانع روبرو گشتند وفعالانه عمل کردند. زنان مریوان در هفته‌ی گذشته نشان دادند، که هیچ‌گاه سکوت نخواهند کرد وهمگی صدای شلیر خواهند شد. بدون شک، زنان در ایران نیز می‌دانند که مسئله‌ی زنان در ایران درد مشترک است. دیروز مریوان بود، امروز تهران و اگر سکوت کنیم، فردا شهری دیگر! دیروز شلیر بود، امروز ژینا (مهسا) و فردا زنی دیگر! این دقیقا همان چیزی است که نظام می‌خواهد. زنان بارها درایران نشان داده‌اند که دارای نیروی تغییر و تحول در وضعیت کنونی هستند و پیشاهنگی حیاتی آزاد را بر عهده گرفته‌اند. همین نیز موجب شده که نظام آنان را به عنوان مخالف، مانع و تهدید بخواند و به آنان هجوم آورد! پس آنچه که می‌تواند ما را به اهدافمان نزدیک سازد، همین اتحاد و یک صدایی ما زنان است! لازم است که در برابر جنایتی که علیه شلیر و ژینا صورت گرفته،سکوت نکنیم. حاکمیت همه‌ی عرصه‌ها را به عرصه‌ی سرکوب زنان مبدل ساخته، زنان نیز همه‌ی عرصه‌ها را به مکان فعالیت زنان مبدل خواهند ساخت. از همینرو همگی صدای ژینا و شلیر باشیم تا پایانی باشیم بر سیاست های زن ستیزانه ی نظام مردمحور ایران.



    کژار