فریاد مشترک زنان، بار دیگر حاکمیت ایران را مورد بازخواست قرار داد
11 سپتامبر, 2022قتل ناموسی، خودکشی زنان و مرگ آنان تحت عناوین و القاب گوناگون، معضلات و هجمههایی هستند که زنان به درازای تاریخ اقتدار تا به امروز، با آن روبرو بوده اند. در جامعهای که سایهی نظام مردسالار بر آن سنگینی میکند و تحت نام ناموس، سنت و قانون نفس از جان جامعه و بویژه زنان گرفتهاست، زنان روزانه با مرگ دست و پنجه نرم می کنند. در چنین موقعیتی به جای واژه ی جنایت و تعریف آن، از موضوع و پدیده و مسئله استفاده می شود، تا زمانی که پروسه ی عادی سازی قتل زنان به نتیجه برسد و از واکنش جامعه بکاهد.
حاکمیتی زن ستیز، مرگ زن را می خواهد، زندگی نه
حاکمیت ایران، از آن دسته حاکمیتهایی است که قوانین واپسگرا و زن ستیزانهاش روزانه جان زنان را میگیرد. تحت نام همین قانون، اگر زنی از خویش دفاع کند و تسلیم فرمان تجاوز نشود، محکوم به اعدام میشود، نمونهاش ریحانه جباری! در جای دیگر زنان دیگری تسلیم این فرمان نشدند وبه زندگیشان پایان دادند، نمونهاش فریناز خسروانی و شلیر رسولی! درجایی دیگر دختر سرش بریدهمیشود و در خیابان به نمایش گذاشتهمیشود، مرد قاتل آزادانه میگردد و هیچ مجازاتی نمیشود و هزاران نمونهی دیگر! اینهمه جنایت و مصیبت ماحصل ذهنیتی است که خود را سالار، محور و مرجع خوانده و زنان را دوم، دیگری و حاشیه تلقی میکند که هیچ حقی برای اعتراض و یا رد ندارد. درچنین صورتی اگر زن سکوت میکند، محکوم به حمل باری میشود به نام تقدیر، اگر اقدام به خود کشی میکند، او را خطابار میخوانند! میتوان گفت این حاکمیت زن ستیز در واقع، مرگ زن را میخواهد، نه زندگی! او قربانی میخواهد نه پیشاهنگ! زن و جامعهای منفعل میطلبد نه فعال و موثر! خود حاکمیت نیز بر این موضوع واقف است که زنان از مخالفین این نظامند، از همینروست مسائل مربوط به زنان و سرکوب نیرویشان را در بطن سیاستهای اجراییاش قرار میدهد.
فریاد مشترک زنان، پایان سیاستهای زن ستیزانه را می طلبد، تداوم نه
بارها از اعمال خشونت و تهاجمات نظامِ پیرسالار و مردمحور ایران بحث نموده ایم. نظامی که از پایه جنسیت گراست و تمام اهدافش منفعل نمودن زنان است! نظامی که زنان را به سکوت فرا می خواند، تا احقای حق. اما اینها یک بعد مسئله است،بعد دیگر مسئله خود زنان هستند. هراندازه نظام سرکوب کرد، زنان بیشتر مبارزه کردند! حاکمیت آنان را محکوم به قتل، اعدام و دعوت به خودکشی و خودسوزی کرد، زنان خود را محکوم به آزادی دانستند. حاکمیت سعی در تجزیه و متفرق ساختن آنان داشت، زنان بیشتر متحد گشتند. برای زنان در شرق کوردستان و ایران، این موضوع کاملا روشن شده، که همگی دارای یک درد مشترکاند و آن نیز آزادی هویتشان است. فریاد زنان در تجمعاتِ اعتراضی مریوان در چند روز گذشته، فریاد فریناز خسروانی، ریحانه جباری، شلیر رسولی و صدها زن دیگر است که نمیخواهند قربانی شوند. اینفریادها و تجمعات بار دیگر نشان داد که هیچ زنی درهیچ جایی تنها نیست و این خود زنان هستند که با حضورشان، پشتیبان یکدیگرند و برای دفاع از حق طبیعی خود مبارزه خواهند کرد. در واقع این فریاد و تجمع دلگرمی است برای سایر زنان در ایران و پاسخی به حکومت مداران
در پایان همچون جامعهی زنانِ آزاد شرق کوردستان(کژار) بیان میداریم تا زمانیکه سیاستهای جنسیتگرایانهی حاکمیت ایران بر جامعه و بویژه زنان حکمفرما باشد، مرگ یک زندگی را شاهد خواهیم بود. پیشاهنگی و حضور پررنگ زنان درمریوان، بار دیگر اثبات نمود که زنان نه خودشان را قربانی میدانند و نه منتظر! در واقع فریاد مشترک زنان، پایان سیاستهای زن ستیزانه را می طلبد، تداوم نه. آنها فرهنگ مبارزه با این سیاستها را آموختهاند، اتحادشان قابل تقدیراست و لازم است از این پس نیز فزونی یابد.