در چهرۀ پلید دیکتاتورها, پیروزی مقاومت زندگیست!
29 سپتامبر, 2024بَسی شاماری
تحلیلگر سیاسی و عضو شورای مدیریت پلاتفرم دمکراتیک فراملیتی زنان
در آستانە دومین سالگرد انقلاب ذهنیتی ژن, ژیان, ئازادی میباشیم، انقلابی کە دستاوردهای بسیاری را تا بە امروز در بطن اعتراضات همیشگی و روزمرە, جامعۀ غرق در بحران اقتصادی و ضعف حاکمیت در ایران داشتە. دو سالی کە فلات ایران و حکومت ضد مردمی آن از تندراههای سیاسی بسیاری عبور نمودە کە در این مقاله سعی می کنم بە بخشهایی از آن اشارە نمایم. شاید قبل از هر چیزی بهتر باشد گذری بە دوران نە چندان دور از تاریخ نماییم، در منطقەای از کرە خاکی کە امروز و پس از کشتار و ژینوساید ساکنان بومی آن، قانون بدون حضور زنان وضع گشت. قوانینی کە تا بە امروز در همان شکل خود ماند و گاهگداری شاید آن هم بە زور اعتراضات مردمی, تبصرەایی بە آن اضافە شد. قوانینی کە مدرن و دمکراتیک خواندە میشوند و با نام نامی آن کشتار در جهان، تخریب طبیعت، دستگیریهای فلەای و بدون مدرک جرم از آزادیخواهان، انسانربائی و جنگ صورت میگیرد.
تاریخ مبارزات مردمی شاید چون تاریخ فاتحان جنگ بە درستی ثبت و آرشیوبندی نگشتە و دسترسی بە آنها چندان آسان نیست اما انکار آن نیز ممکن نمیباشد. پای بە میدان نهادن ایدئولوژی کە توانست با کمترین امکانات و در قعر سیاه ترین دوران سیاسی شکل گیرد و در تقابل با سیستم مدرنیتە سرمایە داری قد علم نماید، خود صاحب تاریخی مکتوب و قابل اطمینان است و بدرستی نشان میدهد کە شعار زن, زندگی, آزادی در خلع بوجود نیامد ، ضرورتی بود کە با پا بە میدان نهادن زنانی کە زندگی را از مرگ میآفریدند، آهستە و پیوستە جان گرفت. در واقع ضدیتی بنیادین با کلیت نظام حاکم بر جهان میباشد.
پروژۀ بزرگ خاورمیانە را آمریکا و اتحادیۀ اروپا طرح و پایەریزی نمودند، صادر کردن دموکراسی غربی و ایجاد دولت ملت در این منطقە از جهان کە ساکنینش متشکل از ملیتهای متعدد با آئین و گویش و باورهای مختلف است امروز وپس از چیزی قریب بە صد سال از آن بە خوبی نشان داد کە محکوم بە شکست بودە و خواهد بود. پروژەایی کە بعد از دوجنگ خانمانسوز اول و دوم برای تسهیل در کنترل مستعمرات سیستم حاکم بە مرحلە اجرا درآمد و در هر کشور قدیمی و تازە بنیاد، عوامل سرسپردە بە حاکمیت مطلقە ، انتخاب و گماشتە گشتند.
براستی مطالعۀ تاریخ صد سال اخیر خاورمیانە راە را بر درک هر چە بیشتر محکومیت این سیستم حکومتی یعنی دولت- ملت بر خوانندە باز می نماید. جنگهای متعدد و بحرانهای گوناگون، مهاجرتهای اجباری، تخریب طبیعت، تجاوزات نظامی و کودتاهای مختلف همگی از دستاوردهای سیستمی است کە با واقعیت عینی آن منطقە تظاد ریشەایی داشتە است. چنان ویروس کشندهایست کە بە کالبد این جوامع با فرهنگ و سیستم مدیریتی کهن و مردمی سازگار نبودە و نخواهد شد..
دموکراسی غربی و ماهیت سیستم سرمایە داری را باید شناخت و دید که اصول اصلیش از چە زمانی و بر چە مبانی پایەگذاری گشت؟
گذری کوتاە بە سفر کریستوفکلمب درسال ١٤٩٢ میلادی و مطالعۀ خاطراتش از اولین برخورد او و تیم همراە, نحوۀ نگرش سفید پوست مدعی آزادی را بە خوبی نشان میدهد. خاطراتی کە اولین قدمها را برای تخریب محیط زیست و طبیعت، بە بردگی کشاندن ساکنان بومی مناطق غصب شدە ، سوء تعبیر از روحیۀ جمعی مردمی کە صاحب فرهنگ, آداب و رسومی کهن و مردمی با اصول و بنیادی انسانی داشتند و البتە حربۀ جنگ افروزی و استفادە از ادوات جنگی مرد سفید پوست اروپائی.
بسیار کوتاە اشارە بە چند خاطرۀ ایشان می نمایم کە همخوانی خاصی با نحوۀ نگرش تمامی فیلسوفان ،قانونگذاران و امرای اجرائی تسخیر دیگر سرزمینها و ملتها از آن زمان تا بە امروز بودە است. کریستف کلمب میگوید: وقتی در این سرزمین ناشناختە کە آن زمان فکر میکرد آنجا هندوستان است ، مردم بومی بدون پوشش انسانی بە استقبالمان آمدند. با خوشرویی از ما پذیرایی نمودند واز ما با هرآنچە از طعام کە داشتند از ما پذیرایی کردند. لباسهایمان برایشان شگفت انگیز بود و البتە شمشیرهایمان . با زبان اشارە از ما خواستند کە بە آنها شمشیرهایمان را بدهیم و در حین دادن شمیر به دستشان آن را از لبۀ تیز آن گرفتند و خود را زخمی نمودند. مجموعۀ این شناخت در عرض مدت کوتاهی موجب گشت تا درک نماییم این مردمان بومی تا چە حد سادە لوح هستند و تسلط بر آنها بە چە میزان آسان ،آنقدر آسان کە فقط با ٥٠ نفر از ما میتوانستیم همۀ آنها را در جهت منافع خود بە کار بگیریم.
این برداشت تا بە امروز پایە اصلی برخورد سیستم با دیگر ملیتها بودە است. البتە در سال ١٧٨٣ میلادی این منطقۀ کشف شدە طبق معاهدۀ پاریس و بە نام قارە آمریکا بەرسمیت شناختە شده است.
اولین قانون مدون و دمکراسی در آنجا سال ١٧٨٩ به تصویب رسیده و از جمله قوانینی بوده که در طول این زمان دو قرن و اندی هنوز بە قوت خود باقیماندە و تنها چند تبصرەایی بە آن اضافە شدە است. قانونی در بطن خود ضد دمکراسی البتە اگر دمکراسی را تحت معنی لغوی و سیاسی آن کە ریشە یونانی داشتە و بە معنای احترام بە مردم و حاکمیت مردمیست در نظر بگیریم ، توسط هفت نفر کە پدران بنیانگذار ایالات متحدۀ آمریکا نامگذاری شدند و از جملە آنها جرج واشینگتن بود و دیگران جان آدامز، جفرسون، الکساندر همیلتون، جان جی، بنجامین فرانکلین، توماس جفرسون و جیمز مدیسون بودند
قانونی کە تصویب شد و با نام دمکراسی ثبت گشت در واقع حق رأی را بە کسانی کە صاحب سرمایۀ مالی بودند ، فئودالهایی کە مالک زمین بودند و مردان سفیدپوست صاحب مناسب تحصیلی و کاری، بە عبارتی از آن دورە تا بە امروز این دموکراسی حاکمیت اقلیت بر اکثریت بود. قانونی کە در آن حق رأی بە زنان ، فقرا و حتی ساکنان بومی مناطق تسخیر شدە و بردگان دادە نشد.
امروزه پس از گذشت چیزی قریب بە ٢٢٠ سال پس از تصویب این قانون حملات متعدد نظامی در جهت تسخیر و بهرەبرداری از ذخائر بیشمار مناطق تحت تسلط این سیستم را در خاورمیانە کە مورد بحث است میبینیم کە با نام دموکراسی چگونە جنگ ، فقر، ، تخریب طبیعت را بە ساکنین این قارە روا میدارند. در جهت تسلط بیشتر هر بار با پروژە و قراردادی وارد میدان سیاست میگردند و بدین وسیلە شرایط ادامۀ سلطە و امحای ملیتها را برای دهەهای بعدی برنامەریزی مینمایند .
پروژە کمربند سبز کە توسط برژنسکی مطرح شد و از آن بە عنون شطرنج بزرگ یاد کرد ، پروژەای کە در واقع جهت پیشگیری از رشد جماهیر شوروی و تقابل با آن ایدئولوژی بنیانگذاری گشت از جملە مسائلی است کە در تحلیل شرایط امروز خاورمیانە باید مد نظر قرار گیرد. چرا کە این طرح یکی از مهمترین خروجیهای سیستم در منطقە برای ایجاد اولین شکافهای واردۀ خارجی بە برج سیستم حاکم در اتحادیۀ شوروی بود و بە بهترین شیوە ممکن از آن بهرە برداری سیاسی نمود و تا بە امروز پس از خروجش از افغانستان و دادن حکومت بە اسلام سیاسی تا ردپایی از کشتار و عدم ثبات سیاسی در عراق و ایجاد زمینەهای لازم برای رشد اسلام سیاسی و قطب متضاد افعانستان و البتە بە رهبری و مدیریت حاکمان دستنشاندۀ ایران کە نقطە عطف این پروژە در منطقە بود. عامل عدم ثبات در تمامی کشورهای همسایە ، قرارداد و تفاهمی کە برای بکاراندازی این پروژە از سال ١٣٤٢ در ایران آغاز و در دوران اقامت خمینی در نجف رشد یافت. زایش آن در پاریس و نشست گوادلوپ بود کە تا بە امروز زیر لوای شعار ضد آمریکا نە تنها در اوائل احزاب چپ را اغفال و بە بیراهە و گمراهی تحلیل سیاسی کشاندند. بلکە تا بە امروز خود از آن بهرە سیاسی در سطح جهان بردە و بهترین دست آورد شد برای سرکوب, جنبشهای بر حق مردمی در منطقە و بە رسمیت شناختە شدن اسرائیل بزرگ در جهت زمینە سازی نظم نوین در خاورمیانە و تغییر مرزهای جغرافیائی جهت تسلت هر چە بیشتر و غارت مردم و ذخائر پس از بە سر آمدن قرارداد لوزان .
البتە بە تک تک کشورهای منطقە از ترکیە و عراق گرفتە تا سوریە و ایران باید بسیار جامع پرداخت تا درک مطلب گردد. اما اینجا بطور کلی من سعی در ارائە دلایل اصلی بحرانها در منطقە و همزمان اهداف سیستم پول سرمایە نمودم کە طبعا ماحصل این سیاست تحکم و سلطە ، چیزی جز عیان شدن چهرۀ کریە دیکتاتورها در منطقە نیست. امروز شاهد عدیدە بحرانهایی در تمامی این ممالک با زیر مجموعۀ مشترک کە همانا سرکوب مردم، اشاعە فقر و فحشا، تخریب طبیعت ، کشتار و زندانی نمودن تمامی کسانی کە سیستم و حاکمیت را مورد سوال قرار میدهند و البتە فمیساید عیان زنان است.
زنان یا همان نیمۀ پنهان و نادیدە انگاشتە شدە در مرکز صانحە بودە و خواهند ماند. قوانین ضد زن و پدر، مرد سالار هزاران سال است کە در وادی ناآگاهی زنان از قدرت خارقالعادۀ خود سود میبرند، نصف جمعیتی کە مادر کمیتی بزرگ از آن را تشکیل میدهد امروز در اقصی نقاط جهان بە خود آمدە و مدعی هویت خویش است. ترسی کە سیستم از بیداری زنان را دارد شاید در عمل بە خوبی نشان دادە و از نظر نظارە گران بدور نماندە کە چە در سطح بین الملل و چە در کشورهای مستعمرە و تحت کنترل چگونە با زن و نقش وی برخورد نمودە است ، از وقاێع قابل تأمل در سطح جهانی کرنش وزیر امور خارجە و وزیر وقت سوئد میتوان چون نمود زندەایی برای خوار نمودن، دست کم گرفتە شدن در مقابل دیکتاتور درندەای کە بە شهادت آمار و بازنگری دیپلماسی غیر وابستە آخرین نفسهای خود را میکشد. یعنی اردوغان ، با افتخار عکس سربازان صهیونیست در اسرائیل را پخش مینمایند کە نشان میدهد بر تیشُرتِشان زن محجبۀ حاملۀ فلسطینی با یک گلولە هدف قرار دادە میشود. وزیران بلند پایە و مقام احزاب راست افراطی اروپا در خلعت زن ظاهر میشوند. جنگ افروزی در خاور دور و فرستادن نانسی پولسی بە تایوان و استعفای تعداد کثیری از رهبران احزاب چپ زن اروپائی نمودهایی از چرخشهای ضد زن است و از قوانین باز پس گرفتە شدە, نە تنها آمار بسیار حیرت آور تجاوز و خشونت بە زنان؛ بلکە لغو قانون سقط جنین در چند ماە گذشتە در یکی از ایالات آمریکا بود. همزمان در کشورهای بحران زدۀ خاورمیانە کە بە درازای قدمت سیستم مرد سالار از تمامی حربەها برای سرکوب و عقب نگە داشتە شدن زنان استفادە کردە است. این امر را نهادینە و طبیعی جلوە دادە و بە خورد جامعە دادەاند. بلکە مزید بر علت با استفادۀ ابزاری از قوانین دینی در این ممالک ستم دینی هم بە دیگر ستمهای جنسیتی، ملی اضافە گشتە است .
در شرایطی اینچنین بحرانی زیر سایەی بی نظمی مطلق در جهانی کە سیستم حاکمیت در دوران تغییر بسر میبرد، شاهد بیداری زنان، فرودستان و طیف وسیعی از ساکنان جهانیم کە در مقابل سیاست موجود و حاکم معترض هستند. اساس نابرابری و تبعیض در همۀ ساختها و از جمله علیه زنان ریشه در سود اقلیت دارد. نابرابری و تبعیض علیه زنان، دیریست که تبدیل به نوعی رفتار عمومی در جامعه شده چنان که گروههای بزرگی از خود زنان هم با همین باور بزرگ میشوند و نسبت به خود و همجنسان خود روا میدارند.
قرن بیست و یک با بیداری زنان در تمام جهان آغاز گشت، صدای پر خروش زنان خستە از تبعیض را در تمامی کشورها چون پیش قراولان مبارزات خیابانی و صنفی دیدەایم ، و همزمان مبارزات مسلحانۀ آنان در قلب خاورمیانە کە با سرکوبی وحشتناک هر لحظە دست بە گریبان میباشد. اما خوشبختانە و بە میمنت مبارزات برابری طلبانە و آزادیخواهانۀ زنان و مردان آگاە نە تنها این مبارزات برحق از بین نرفتە, بلکە آواز آن هر روز بیش از پیش بە گوش رسیدە و رعشە بر پیکر سیستم ضد طبیعت و زن انداختە است.
مبارزاتی کە امروز در آستانەی دومین سالگرد ژن, ژیان, آزادی در ایران هستیم و همزمان هفتە پیش در هند انعکاس آن را دیدیم. شعاری کە از دل زندانهای مخوف ترکیە، دشتهای سوزان سوریە، درۀ بقاع لبنان شکل گرفت و بە قلەهای زاگروس رسید. امروزه در تمامی اعتراضات مردمی در اقصی نقاط جهان بە گوش میرسد و بر زبانها جاریست. این اثبات همان ادعاهایست کە این شعار با معنای افسونی خود در خلاء بوجود نیامدو ریشە در دردی مشترک است کە تمامی مرزهای سنتی و ساختگی را درنوردیدە است.
طبعا تا زن در ذهن خود انقلاب و دگرگونی بنیادین بوجود نیاورد نمیتواند انتظار داشتە باشد کە با توصل بە تاکتیکهای موقتی و اعتراضات و با سیطرە ذهنیت دولت -ملت و مرد سالاری بە اهداف خود برسد. زنی کە همیشە در مرکز صانحە قرار داشتە ، مجرم بە حساب آمدە و قربانی قوانین ضد زن گشتە است. باید با استراتژی مختص بە خود عمل نماید، آگاهانە قدم در شناسایی خود و تاریخ نماید و مسلح شدنش بە آگاهی از خود و تواناییش طبعاً مصادف خواهد شد با هماهنگی نمودن خویش با دیگر همجنسان در تمام جهان و بە عبارتی ارتقای آگاهی زن ، یگانە انتقام از سیستم بردەداری میباشد کە در آن گرفتار است.
درچند هفتە گذشتە جامعۀ ایران توسط دو زندانی زن مبارز مورد مخاطبە قرار گرفت. دو دفاعیە نامە کە مهر اثبات مرگ حاکمیت ضد زن را در تمامی سطورش میدیدم. زنانی از جنس آتش کە مرگ را با لبخندی بر لب بە سخرە گرفتە فریاد آزادی و برابری سر دادند. زندان امروز بە مرکز مبارزات رادیکال و عملی مبدل گشتە و شعار زن, زندگی, آزادی در تمام سالنهای دادگاە سر دادە میشود .اگر مقایسۀ کوچکی از مبارزات سە ماە اول انقلاب ژن, ژیان, ئازادی را با امروز جامعە ملتهب تر ایران داشتە باشیم، بە خوبی رد پای اعتلای سیاسی تمامی جنبشها در سراسر کشور را مشاهدە خواهیم نمود. اعتراضاتی کە هرچند هنوز هستە مرکزی منسجم و متحد آن اعلام نگشتە اما نمایندگانشان در زندان همصدا و همخوان در هواخوریها دست در دست هم اعتصاب نمودەاند. سەشنبەهای نە بە اعدام داشتە و فایل صوتی شعارهای ضد حاکمیتشان بە بیرون از زندان فرستادە شدە است. دستاوردهایی از جنبشی ذهنیتی کە شاید آهستە پیش می رود اما قدمهایش مستحکم و استواراست. جهانی بە بزرگی مساحتش آکندە از ظلم و فساد، جنگ و تفرقە و ضدیت انسان با همنوعان خود ، ایدئولوژی را برای تغییرش میطلبد کە توان تغییر در افکار هر انسان را در خود داشتە باشد. شعاری کە امروز بە جای اتحاد مبارزۀ پیروزی سر دادە میشود. سخن از حضور فرودستان، زنان ، کارگران و تمامی مردمیست کە برای سیستم پول و سود ، عدد محسوب میگردند. نە انسان و شاید این نگرش مسبب کسادی بازار سیاستشان در دوران حاظر گشتە است.
ناکارآمدی سیستم نئو لیبرالیسم کە طبق تئوری و پیشبینی جناب, عبدالله اوجلان بە زحمت بتواند جشن پنجاە سالگیاش را تجربە نماید. آغازش در سال ١٩٧٥ میلادی نقطە پایان و یا انقراضش ٢٠٢٥ کە همگی بە وضوح شاهد شکستهای متعدد این سیستم فکری بودەایم. تخریب طبیعت تا جنگهای خانمانسوز و تقسیم ناعادلانۀ ثروت، از تورم و بحرانهای اقتصادی تا بیکاری و جنگهای تازە آغاز شدە . بیولوژی و تهدید مردم بە زمستان اتمی، در منطقۀ خاورمیانە کە قلب تپندۀ جنگ بودە و با مرکزیت کوردستان دوران پر مخاطرە پس از قرارداد ننگین لوزان و جنگ ماندن و نابودی کهنە امپراتوریهایی کە در کرباس تنگ دولت- ملت گنجاندە شدە. بی صبرانە منتظر سال ٢٠٢٣ بودند تا تمدن نوین خود را بر مساحت بیشتری از اراضی تحت تسلط امروزشان حاکم کنند. جنگ اسلام سیاسی و تشکیل گروههای رادیکال مذهبی، بحرانهای طبیعی بر اثر عدم مدیریت صحیح و جنگ و گریز غیر قابل انکار پیدا کردن مساحتی با امکان دسترسی بە آب و امکانی برای زیست و آبی برای شرب در آیندەای نە چندان دور ، اینها و دهها دلیل بارز دیگر دال بر آن است کە مردم دیگر نمیتوانند در سایه پنهان شوند و نمیتوانیم همۀ مسائل را مشکلات فردی فرض بگیریم. بسیار سرنوشتساز است که گروههای مترقی متعدد را زیر لوای مبارزه برای دموکراسی جهانی گرد هم بیاوریم و همزمان مسائل اجتماعی مختلف را منزوی نکنیم. بلکه آنها را درون دریچهی یک منظر سیاسی جامع ببینیم. ما باید نیازمان به بازاندیشی در ارتباطات خود را به رسمیت بشناسیم تا بگذاریم دموکراسی لوث شدە و کاغذی کە همگان بە آن مفتخر بودند بیش از پیش چهرۀ کریە خود را نشان دهد. حافظە تاریخی مردم را زندە نگە داریم. نگاهی بە صد سال گذشتە و بکار بردن نسخە نامیمون دولت- ملت کە مسبب دشمنی میان خلقها و ملتها گشت و در رشد اسلام سیاسی حرف اول را زدە. جنبشهای متعدد تمامی ملیتهای ساکن خاورمیانە و شکست اکثر قریب بە اتفاقشان بە دلیل عدم داشتن گزینە مناسب ، بازخوانی صحیح از دو کلمە عامە پسند دمکراسی و آزادی و آموزش مردم بە دمکراتیزە شدن در جهت کسب آزادی و ساخت جامعەای برابر قدمهای مهمی هستند. در جهت رسیدن بە جامعەای با سیستم خود مدیریتی و شورایی کە تنها مدل تقابل با نسخە شکست خوردە دولت ملت است. پس از سقوط رژیم صدام از آفریقا تا خاورمیانە در هیچ کشوری شاهد پایداری این مدل از مدیریت دولتی نبودەایم. مدلی کە چون ویروسی کشندە هر چند تغیراتی جزئی در فرم نامهای متعدد ،پادشاهی ،جمهوری ،فدرالی، ولایت اسلامی، دمکراتیک و غیرە بە خود میگیرد اما برتری یک ملت و آئین و استثمار دیگر ملیتها را در بطن خود میپروراند. خوشبختانە عدم پا گرفتن این دولتها از بیداری خلقها پردە بر میدارد. مردم بە آلترناتیوی نیازمندند کە نمونە مدرن آن همان سیستم قدیمیست کە هزاران سال پیش در شکل و فرم ابتدائی در آن مناطق حاکم بودە است. نمونە عملی آن سیستم خود مدیریتی شمال و شرق سوریە ، روژآواست کە با وصف تمامی فشارها و تلاشهای دیکتاتورهای منطقە و سیستم حاکم ، الگویی گشتە کە در تمام دنیا از آن صحبت میشود.
سیستمی کە در آن همگان مسئولند و مدخل در امور ، جنسیت باعث اولویت نیست و آئین بهانەای برای برتری بە حساب نمیآید. طبیعت پاس داشتە شدە و تخریب نمیگردد و زن جایگاه انسانی خویش را باز پس گرفتە است. در دورانی کە تغییرات سیستم حاکم بر جهان پس از پاندمی کوویت بە سرعت پیش رفتە و با مداخلە فدراسیون روسیە در اوکراین پردەها یکی پس از دیگری بر افتاد و هفتم اکتبر چراغ سبز پردە برداری از دیزاین نو در خاورمیانە گشت. جنگ سمت و سوی تمدنها را بە خود گرفتە؛ قاعدتا کشورهای استعمار شدە و فلج از سیستم دولت -ملت باید آستین همت را برای جایگزین نمودن سیستمی مردمی بردارند.
البتە تلاشهای ضد انسانی و قصی القلب جهان با استفادۀ ابزاری از ترکیە و متحدانش جهت نابودی سیستم روژاوا خود دلیل گویا و بارز این حقیقت است کە از رشد این خط فکری بیم ناکند و هراسان و بە خوبی میدانند. در صورتی کە از آن در جایی دیگر الگو برداری گردد, این سیستم برایشان خانمان برانداز خواهد بود. در کل جهان بە راحتی میتوند جایگزین نسخە های ضد انسانیشان گردد. امروزه بە وضوح استیصال سیستم پول و سرمایە را در کشورهای پایە میبینیم. جابجایی قدرت و راە بر حاکمیت عریان راست تندرو ، فاشیسم و راسیسم ، ایجاد زمینە درگیریهای قومی-ملیتی و دینی در قلب کشورهای اروپائی همگی یادآوار تراژدی قبل از جنگ جهانی دوم است. واقعاً تکرر این تاریخ اینبار کومیک و مزحک است.
نوای جهانی بهتر و برتر دیگر بار از خطە توروس- زاگروس بە گوش میرسد. احیای مجدد تمدن از خاورمیانە آغاز گشتە و تمامی تلاشهای سیستم و دیکتاتورهای دستنشاندۀ منطقە از تخریب آثار تاریخی توسط داعش ، تا جنگهای هر روزە و کشتار ملل کهن ساکن در این منطقە سخن از ترس صاحب قدرتان را نمودیم.
دولت ترکیە پس از سرکوب جنبشهای متعدد کوردستان در کوهستان سنگ مزاری نصب نمود کە بر روی آن نوشتە شدە بود “اینجا مزار کوردستان خیالیست” و امروزه مبارزین و هواداران این خط فکری و مانیفست همان کوهستان را بە باطلاق نیروهای جنگیش بدل نمودەاند. مدرنیتە سرمایەداری نیز امروز در صدد نصب سنگ مزار مشابهی بر اولین ماکت عملی این خط فکری است. اما مطمئناً روژآوا ستودنی آغازین برای پایان سیستمی خواهد بود کە ارمغانی جز نکبت و بدبختی برای کرە خاکیمان و ساکنینش بە همراە نداشتە است. تنها باید بە مسائل اخلاقی، مسئولیتهای اجتماعی و جمعی، عدالت، آزادی، برابری و دموکراسی در میان مردم پرداختە و آگاهی سیاسی آنها را در جهت برون رفت از این بنبست سیاسی در این دوران بە غایت حساس و تعین کنندە بالا برد و درک سیاسی نوینی را با انگیزە احساس ضرورت نوین ایجاد نمود.
در رابطە با قیام شکوهمند، هدفمند و بە راستی در سنخ خودش نو ایران ، در دو سال گذشتە تحلیلهای بسیاری را شنیدیم کە اکثراً ازعدم وجود رهبریت سخن بە میان میآمد. غافل از آنکە بە ماهیت اصلی این انقلاب توجە چندانی شود هنوز هم موجودند تحلیلگرانی کە در قرن بیستم بە انجماد فکری رسیدەاند. از مردم, از جان گذشتە میخواهند کە بە انقلاب قرن ١٧ انگلیس با رهبریت اولیور کلاور یا انقلاب کبیر فرانسە با رهبریت دانتون، فرانسا بابوف و ناپلئون بناپارت و یا انقلاب کبیر روسیە با رهبریت لنین نظر داشتە و بە اهمیت داشتن چنین رهبران توانا و کاریسماتیک واقف شوند. چرا کە پیروزی هر انقلابی را در محدودە این کلیشە جهانی میبینند. مقایسە این انقلاب و در این دوران بحران جهانی سیستم پول و سرمایە واقعاً غلط است. آلترناتیوی کە امروز در خیابانهای تمام جغرافیای ایران در حال شکل گرفتنن است. موضوعی نوین و در اگر رسیدن بە پیروزی کلید واژە تغییر در تمام خاورمیانە غرق در بحران و جنگ خواهد شد. انقلابی سیال و پویا کە نیروی محرکە جوانانی هستند کە در بستر بدترین شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن مملکت بدنیا آمدە و نمایندە تمامی اقشار معترض دوران حاکمیت رژیم میباشند. نسلی آگاە کە قابل خرید و فروش نیست، نە با تمهید و نە هر گونە تهدید قصد تسلیم و کرنش در جهت هیچگونە اصلاحاتی ندارند. کل سیستم حاکم را نشانە رفتە اند، نسلی و مردمی کە بە درجەای از ارتقاء سیاسی رسیدە کە با بایکوت آخرین مزحکە انتصابات مهر بطلان بر مشروعیت حاکمیت زدند. مردمی کە برای پیروزی انقلابش براستی از رهبریت افقی و فردی گذر نمودە امروز دفاعیات زندان خبر از رهبریت جمعی دارد.
دو سالگی این انقلاب، آیینه تمام قد مبارزه پیگیرانهی نسل به نسل ما علیه حکومت زور و تحمیل و سانسور است. مایی که معنای عملی «آزادی» را در آزادیهای بیقید و شرط سیاسی، آزادی بیان و اندیشه و عقیده و تحزب، جستجو کرده و میکنیم؛ مایی که برای آزادی و رهایی انسان در تمام ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی میجنگیم.
بله این انقلاب حتی دو سال پس از متولد شدنش، همچنان در حال جنگ سنگر به سنگر با حکومت جمهوری اسلامی است.
همین روزها که جنگ اوکراین و فلسطین چون گرە کوری بر میز تصمیم گیران باقی ماندە و اخبار بە شدیدترین شکل ممکن از افکار عمومی پنهان میگردد. از میانمار تا بنگلادش و آفریقا در تب جنگی ضد مردمی میسوزد و صاحبان سرمایە مشعول تقسیم مجدد سهم خود از خوان مردم و طبیعتی هستند. گویا حکم مرگ و نیستیشان را آخرین خدای بی نقاب ، دیر زمانیست کە صادر نمودە است. برای به عقب راندن انقلاب در ایران، خاورمیانه و دیگر نقاط جهان کە در آن صدای اعتراضات مردمی شنیدە شدە حتی در قلب اروپا, فاشیسم در هیبت اصلی و خشن خود در خیابانها و میادین ، رژە میرود، جو ترس و ارعاب را می آفریند. از جنگ اتمی و نابودی جهان سخن میگوید، جنگهای بیولوژیک خویش را هم بکار گرفتە تا بدینوسیلە در آیندە نە چنان دور بهتر و راحتتر بتواند نیروی کار را عزل و دستاوردهای مدرن و کم هزینە ماشینی را جایگزین نماید. گویا برایشان کاملا مسجل است کە هیچ صدای بیدارزنی و آزادیخواهی پای بە عرصە مبارزە و تقابل نخواهد نهاد. در اینچنین بینظمی مطلق در جهان اما همزمان هدفمند در جهت سرکوب مبارزات مردمی و جنگ افروزی را شاهد هستیم که چگونە اعتراضات و پشتیبانی مردم از فلسطین باعث شد کە زمان جنگ ضد مردمیشان بە درازا انجامد و برانامەریزیهایشان در جدول زمانی تعیین شدە نگنجد. در قلب اسرائیل اعتراضات طیف وسیعی از مردم سخن از تقابل با این شرایط را دارد. اوکراین و ادامە جنگ در گرو تامین انرژی اروپا از هند تا غزە و از آنجا بە مراکز مدعی دمکراسی وبرابری میباشد کە امروز در آن سیستم سرمایە توحش عریان خویش را بدون هیچ حائلی بە نمایش نهادە است.
خاورمیانە و ایران اما در تندپیچ حوادث قرار گرفتە است. انقلاب ذهنیتی کە در طول دو سال گذشتە بسیار سیال از آرامستان آیچی بە دانشگاهها، کارخانەجات، مراکز فرهنگی و آموزشی ، خیابان و اکنون زندان سرکی کشید و پردەهای ابهام را کنار زد. اعتراضات امروز منسجمتر و بسیار هدفمند پیش میرود. حربە زندان، شکنجە و اعدام را زندانیان بە سخرە گرفتەاند و هر هفتە در اعتراضات سە شنبەها نوای دلنشین «زندان، شکنجه، اعدام» هرگز اثر ندارد بگوش میرسد.
اعتراضات گستردۀ مردمی، حکومت را احاطه نمودە، کارگران، بازنشستگان و پرستاران تجمعات و اعتصابات بزرگی علیه رژیم سازمان دادهاند. زنان سر سوزنی عقب ننشستهاند و در جنگ برابر حکومت زنستیز، مبارزه و ایستادگی را با زیست روزمره خود پیوند زدهاند. جنبش علیه اعدام در سطوح مختلفی به پیش میرود و پیشقراولان این جنبش عظیم، زندانیان بند زنان اوین و زندانیان دهها زندان مختلف هستند که حتی در اعماق سیاهچالهای حکومت اعدامی، صدای «مرگ بر حکومت اعدامی» آنها و اعتصابات رو به گسترش آنان، به گوش جهانیان رسیده است و نوید بهار و زندە شدن در این جعرافیای کهن را دیگر بار بە جهانیان میدهد. انقلابی ذهنیتی کە تمامی مرزهای سیاسی، جغرافیائی و جنسیتی را در نوردیدە و سر آشتی و کرنش با ستمگران و قانونگذاران جهان سرمایە نیز ندارد.
یادی ازسخنرانی معروف مارتین لوتر کینگ خالی از لطف نیست کە گفت ، با سە کلمە ، همە ما، همینجا، همین حالا توانست آن دست آورد بزرگ ضد آپارتاید را بە ثمر رساند. امروزه ما نیز همواره با تکرار شعار پر مفهوم زن, زندگی, آزادی ، سە واژەایی کە مسیر سیستم خود مدیریتی ، همزیستی مسالمتآمیز ملیتهای ساکن فلات ایران ،آزادی و برابری را در بطن خود دارد. انسجامی غیر قابل انفکاک را بوجود آوردە و در هر بازگو کنندە این شعار در واقع انقلابی ذهنیتی ، بیداری وجدان و ساختارشکنی را بوجود میآورد کە این خود از جملە یکی از ارکان اصلی تغییر در سیستم حاکم بر مردمیست کە مسخ گشتە و بردەوار مطیع قوانین کار و کرداری هستند. مردمانی کە برایشان و بر ضد منافعشان وضع و اجرامیگردد ، تغییردرذهنیت ،اعتلای سیاسی و توانایی تمیز دادن واقعیات از توهم یکی از دستاوردهای بیشمار ارکان فلسفی این شعار افسونی قرن ما ،قرن انجماد مغزها میباشد.
جنبشی کە با شعار ای زندگی یا تو را نخواهم زیست ، یا تو را با آزادی خواهم آراست ، امروزه کل مانیفست فکریش را در سە کلام سادە زن ، زندگی ،آزادی خلاصە نمودە و بیشترین دست آورد را در ایران و جهان بدست آوردە است ومحکوم بە پیروزیست. ققنوسی کە از میان خاکستر خویش دیگر بار زندە شد و لانە در قلەهای سر بە فلک کشیدە کوردستان و جان و دل تشنگان آزادی در جهان دارد. قطعاً در منطقە زایش تمدن ، زنجیرە زاگروس تورس دیگر بار منادی معنای ماهوی انسان بودن خواهد شده است.