دفاعیات رهبر آپو حقیقت تمام بشریت

دیروک کانی- اندام کمیته آموزش کژار

رهبری با دفاعیات خود، نگرشی نوین برای تمام بشریت ایجاد کرد.
با درک این واقعیت و شیوه نگرشی که رهبر آپو پیشرفت داد، نه‌تنها برداشت ما از تاریخ ، بلکه دیدگاه ما نسبت به جهان، طبیعت و انسانیت نیز تغییر یافت. این دفاعیات، مانیفستی برای ساختار جامعه و فردی نوین در سراسر جهان به شمار می‌رود. همان‌گونه که مانیفست، راهنمایی برای چگونه زیستن است، این دفاعیات نیز مسیری روشن برای آینده ترسیم می‌کند.

راهنما مسیر انسان را مشخص می‌کند. روشن شدن راه، به معنای آگاهی از موانع پیشِ‌رو و یافتن شیوه‌ی غلبه بر آن‌هاست. اما برای رسیدن به این سطح از درک، باید مسیرهایی را پشت سر گذاشت، همانند گذار از هفت راه حقیقت می‌باشد. از هفت دروازه‌ی حقیقت؛ در واقع کسانی که از این هفت راه عبور نکنند، نمی‌توانند مرشد و رهرو راه حقیقت باشند. برای مسافر شدن در این راه, نیاز به راه صحیحی را داریم. ابتدا بایستی راه خویش را یافت و دیگر اینکه معنای حقیقی را درک نمود. همواره برای گذار از موانع در راه این مسیر باید به آگاهی کافی دست‌یابی نمود. بایستی نیازهای خویش را مشخص نموده و در این مسیر در راستای رسیدن به حقیقت نیز اصرار بورزیم. برای نمونه: با درد و رنج ملت‌های ستمدیده آشنا شده و درک نماییم. در واقع تمامی این واقعیات در نهایت به شناخت خویشتن منتهی خواهد گشت.

اما این شناخت از خویشتن، فرآیندی نیست که در لحظه‌ای کوتاه شکل بگیرد؛ بلکه باید در اندیشه، ذکر و عمل انسان تجلی یابد. اندیشه‌، ساختار فکری را شکل می‌دهد و لازم است که اندیشه و احساس را هم‌زمان تجربه نمود. با ساختار فکری خود و همزمان نگرشی به زندگی تصمیم اینکه در این مسیر گامی در تکاپوی رشد و رسیدن به هدف‌هایمان برمی‌داریم. ذکر، همان وجدان انسانیت می‌باشد؛ وجدان، محل پرسشگری و رویارویی با خویشتن است. از خلال این محاسبه‌ی درونی، به حقیقت نزدیک‌تر می‌شویم.

عمل، همان مرحله‌ای است که اندیشه را به زندگی مبدل می‌گرداند. یعنی لحظه‌ای که تفکر به کنش درمی‌آید. این مسیر، از طریق خودسازی و بازگشت به آمارگی ممکن می‌شود. زمانی که مفهوم آمارگی شکل گرفت، فراتر از یک واژه بود؛ حتی بلکه رمزهایی از ذهنیت آن دوران را برای ما بازگو می‌نمود. برای درک و اقعیت این رمزها، باید ماهیت زن را شناخت. هرچه بیشتر به حقیقت زن پی ببریم، مبارزه برای فهم عمیق‌تر را آغاز خواهیم کرد. آیا این مسیر، چیزی جز بازگشت به خویشتن، درک خود و کشف حقیقت نیست؟با تبدیل این شیوه نگرش و مبارزه به عمل، نظریه در ما به تجربه و واقعیت بدل خواهد شد. قدرت اندیشه در رفتار ما منعکس می‌شود و این رفتار، انسان را توانمند ساخته و او را به اصل خویش بازمی‌گرداند، یعنی به جوهره‌ی وجودش. زمانی که درک و آگاهی در فرد رشد کند، عمل و کنش او نیز تکامل می‌یابد؛ چراکه عمل، بیانگر شیوه‌ی زندگی و سبک مبارزه‌ی اوست.

این درک و توانایی فهم، تنها از طریق آموزش به‌موقع ممکن خواهد بود. هنگامی که آموزش نتیجه لازم را کسب نماید نه تنها خویش و تواناییهای خود را شناخته, بلکه قادر به آموزش جامعه نیز خواهد بود. زیرا دولت‌های حاکم ما را از درک و آگاهی تاریخی محروم ساخته و در جهل و ناآگاهی فرو برده‌اند. اما با بنیاد قراردادن فلسفه‌ی رهبر آپو، در جهانی پر از ناشنوایان، صدایی شدیم و در دنیایی پر از نابینایان، نوری گشتیم. با پژواک این فلسفه، فریاد کشیدیم و با روشنایی روزهای پر از امید، جان گرفتیم و همچنان به بیداری ادامه می‌دهیم. نباید هرگز فراموش کنیم که در سرزمین ما، همه‌چیز یا مرده بود یا به قتل رسیده بود. در این کشور، شرافت، انسانیت و حیات به زیر پا افتاده بود. زن را در حصار دیوارها به نام ناموس زندانی و اسیر شده بودند و مردمانی که از خاک خود دور مانده، از سرزمینشان بیگانه گشته و از حقیقت خویش بیگانه گشته بودند. این وضعیت، همانند فلاکتی زیبایی‌های کشورمان را از میان برده و این نابودی همانند نوعی بیماری تمامی جامعه را در برگرفته است. چراکه دیگر «من, آن منِ» پیشین نبودم, در اذهان ما همانند بازخواستی درونی رشد می‌یابد. اما با دفاعیات و آموزه‌هایی که رهبرآپو به ما ارائه نمود، جرقه‌ی امید بار دیگر شعله‌ور شد.

همان‌گونه که رهبرآپو گفت:
«در این مسیر، دشوارترین کار را به انجام رساندم؛ من با جنبش زنان، انقلابی درون یک انقلاب به‌پا کردم»رهبر آپو، افتخار و آگاهی از زن بودن همانند رمز حیاتی نوین برایمان از نو آفرید. ما زنان با درک این واقعیت به حقیقت تاریخی خویش پی برده و با این شناخت در راستای دست‌یابی به هویت خویش هیچگاه از مبارزه و مقاومت در این مسیر باز نگشتیم. در آغاز، گام‌هایمان لرزان و محتاطانه بود، اما هرچه خود را بیشتر شناختیم، این گام‌ها استحکام یافت و ما، با فلسفه‌ی رهبر آپو، توانستیم معنای نهفته در چشمان مادران  را دریابیم و از زن بودن احساس افتخار کنیم. در گذشته، صدای ما خاموش گشته، اما با آگاهی از آزادی دیگر توانایی بیان آزاد را کسب نمودیم و هرچه بیشتر سخن گفتیم، به درک معنای نهفته در آواز یک پرنده نزدیک‌تر شدیم و زندگی را به شکلی کلی‌تر و عمیق‌تر احساس کردیم.

با آمارگی، به عمق معناهایی که از ما گرفته شده بود پی بردیم. از احترام به پیر خردمند گرفته تا پاسخ به جست‌وجوی خاموشی که در چشمان دختری جوان نهفته است، همه را بازشناختیم و با آگاهی از تمامی این شناخت‌ها به حیات معنا بخشیدیم. این آگاهی، که در درون ما شکوفا شد، برخاسته از فلسفه و پارادایم زن‌محورِ رهبر آپو بوده؛ فلسفه‌ای که ما را به شناخت و بازیابی ارزش‌های اصیل خود رساند. با گسترش این آگاهی و انقلاب وجدان، انسان به درک واقعی انسانیت خود خواهد رسید. درک کردن، یعنی دانستن آنچه باید انجام داد.

انقلاب را یک حق دانستن، و حتی بیشتر از آن، یک ضرورت شمردن، از خودسازی آغاز می‌شود. بدون شخصیت، هیچ تغییری ممکن نخواهد بود. نظام کنونی، شخصیت‌ها را تا مرز نابودی کشانده است. شخصیت‌های فروپاشیده، تنها از طریق یک انقلاب فکری و وجدانی می‌توان تمامی بحران‌های درونی و شخصیتی را خاتمه داد. و این، زیباترین و آزادترین مسیر ممکن در طی حیاتی آزاد می‌باشد. دستیابی به این تحول، برای ما زنان سرشار از پیروزی‌ایی عظیم خواهد بود. چراکه اکنون زمان آن رسیده است که ارزش‌های از ما ربوده‌شده، جایگاه خدابانویی و قدرت اصیل خود را بازیابیم. این حق، به اندازه‌ی شیر مادر، برای ما حلال است.

این دستاورد، بخش قابل رؤیت حقوق جهانی ما است، اما هنوز ناشناخته‌های بسیاری برای کشف باقی مانده است. تنها کافی است که ما زنان، قدرت نهفته‌ی خود را درک نموده، مسئولیت مبارزه و مقاومت در این راستا را بر دوش گرفته و نقش پیشاهنگی در انقلاب آزادی زنان را بر عهده بگیریم. در غیر این صورت، سخن گفتن از حق و عدالت، بی‌معنا خواهد بود. ما خود می‌توانیم عدالت خویش را بنا نماییم. هویت و اراده‌ی اصیل ما، همان قانونی است که از ما محافظت کرده و امکان مبارزه را برایمان فراهم می‌سازد.

زن یعنی اجتماع، یعنی روح زندگی‌ای جمعی. از همین رو، پیش از آنکه حتی به دنیا بیاییم، مسئولیت‌ها و وظایفی بر دوش ما گذاشته شده است. اما سخن از وظایف و مسئولیت‌هایی نیست که هویت ما را در قالب‌های از پیش تعیین‌شده محدود کنند. همچنین، منظور عملیات‌های اجتماعی و فرهنگی نیست که نظام مردسالار برای کنترل زنان طراحی کرده است.

وظیفه‌ی حقیقی زنان، آموزش مجدد جامعه و تبدیل آن به یک اجتماع قابل‌زیست و آزاد است. این مسئولیت به ما زنان واگذار شده است. پس باید هر روز را آگاهانه زندگی کنیم، برای هر روز برنامه‌ریزی کنیم، و هر روزمان سرشار از سازماندهی گردد.

هچنان که رهبر آپو نیز می‌گوید، بایستی هر روزمان  با آمادگی کامل و اراده‌ایی راسخ،  در میدان سیاست و مبارزه، نقش خود را ایفا کنیم. از این رو، باید بدون تردید، اصالت مادران‌مان را ادامه دهیم. اما تنها انجام این وظیفه کافی نیست؛ بلکه باید با عزم و احساس مسئولیتی بی‌پایان، و با نیرویی عظیم، به سوی آن گام برداریم و پیروزی را از آنِ خود کنیم. این مسیر، نه‌تنها تعهد و پایبندی، بلکه عشقی ژرف را نیز در پی خواهد داشت. عشقی که در پرتو آن، می‌توانیم با تمام وجود در مبارزه رسیدن به آزادی مشارکت نماییم، انقلابی در دل انقلاب ایجاد کنیم، و جامعه را برای نسلی آزاد آماده سازیم. این قدرت در وجود همه‌ی ما زنان نهفته است؛ تنها کافی است که آن را ببینیم و با آگاهی و اراده، مسئولیت‌های خویش را به آزادی منتهی سازیم. در این مسیر، به زنِ هم‌راستا با زندگی نزدیک‌تر خواهیم شد و از وضعیت ضد‌زندگی و ضد‌زن فاصله خواهیم گرفت. کلید این تحول، آموزش و آگاهی می‌باشد.

آموزش، انسان را برای مبارزه آماده ساخته و درک و آگاهی انسان را نیز زیادتر می‌کند. تجربه‌ایی پخته, با روحیه‌ایی مقوی البته شجاعت و فداکاری می‌آموزد و اشتیاق به خدمت برای جامعه را زنده نگه می‌دارد. آموزش، انسان را از مسیرهای نادرست دور ساخته، اوهام و انتظارات غلط را از میان برمی‌دارد، هدفی معین را بارور ساخته و مسیر راه را برای رسیده به آن نیز هموار می‌سازد. این همان نیرویی است که بدون نیاز به ورود به میدان دشمن، پیروزی را ممکن می‌سازد. از همین رو، آموزش، سازماندهی و عمل، سه عنصر جدایی‌ناپذیرند. تفکر، وجدان، و عمل، باید در وحدت باشند. اگر تفکر را آموزش بدانیم و عمل را تجربه، درک این پیوند آسان‌تر خواهد شد.

رهبر آپو نیز این روند را چنین تعریف می‌کند:

«کسی که در حین انجام کار می‌اندیشد و در حین اندیشیدن، عمل می‌کند.»

پس، با سبکی از زندگی که محتوای آن با آموزش و عمل دمیده, می‌توان به پیروزی در تمامی عرصه‌های زندگی دست یافت. با آگاهی‌ای که رهبر آپو در میان ما زنان ایجاد و گسترش داده است، زن امروز با زیبایی روحی، موضع‌گیری سیاسی، عمق فرهنگی، انعطاف فکری، نگاه زیبایی‌شناسانه، و ویژگی‌های مبارزاتیِ تاریخی خود، هویتی نو یافته است. این تحول، نه‌تنها دارای ریشه‌ایی تاریخی بوده بلکه پاسخی به نیازهای امروز نیز می‌باشد. زن، با این آگاهی و هویت تازه، مسیر پیشرفت خود را معین ساخته است. اکنون وظیفه ما زنان, آینده‌ایی که با سازماندهی زنان پیشرفت کند را گسترش دهیم. راهکارهای مبارزه و دفاع از خویشتن را آموخته و بیاموزیم. با نیروی ذاتی خویش از خود و موجودیت خویش دفاع کنیم.

هر روزمان سرشار از افتخار به اینکه زن هستم و مملو از پیروزی و آزادی نماییم. با ایمان و عقیده به اینکه باوری به تمامی این حقیقت‌ها می‌توان از دل تاریکی و ذلت نوری که بر تمام دنیا خواهد افکند را شعله‌ور سازیم. با امید به اینکه با نیرو و اراده زن بودنم برای فرداهای جامعه و تمامی دنیا امید به آزادی و حیاتی آزاد را به ارمغان خواهم آورد بایستی زیست و مبارزه نمود.