مبارزهی زنان، برای پایان بخشیدن به خشونت است
کوردیناسیون کژار
همواره بیشترین ضرر و زیان و تاثیرات مخرب سیاست و جنگهایی که نظام و ذهنیت قدرتگرا باعث و بانی آن بوده و هست، متوجه زنان شده و میشود. در هر برنامه و پروژهای که این نظام طرح میکند، زنان را در اولویت و محور حملات قرار میدهد تا که بتواند بهگونهای سیستماتیک جامعه را مورد حمله قرار دهد. بهرغم تمامی حملات، کشتار و نسلکشیهای صورتگرفته، مدام زنان و جامعه دوشادوش هم به مقابله با این رویکرد و سیاستها برخاسته، مبارزه و مقاومت پیشه کردهاند. امروزه ۲۵ نوامبر بهعنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان شناخته میشود، قطعیقین تعیین و نامگذاری این روز به این عنوان نیز ثمرهی رنج و مبارزات زنان در طول تاریخ است؛ اما اگر به حقیقت و جوهر مسئله نگاه کنیم، نه تنها ۲۵ نوامبر، بلکه تمامی روزها، روز مبارزهی زنان علیه خشونت و عملکرد نظام و ذهنیت قدرتگرا است. در هر عصر و برههای زنانِ پیشاهنگی ظهور کردهاند که در سایه مبارزاتشان نام و آوازهی جهانی پیدا کردهاند. این ایستار و پیکاری است که از دوران الهه-مادرها آغاز و توسط خواهران میرابال، ظریفهها، لیلا قاسمها، ساریاها، زیلان و بریتانها، شیرینها و آرینها و میلیونها زن مبارزه دیگر تا به امروز تداوم یافته و آنها، اینگونه تاریخ نبرد و مقاومتگری زنان را لحظه به لحظه به نگارش درمیآورند. زنان در هر مکان و حوزهای بنا به نوع معضلات و مشکلات پیش آمده، بهمنظور چارهسازی، شیوه و سبک مبارزاتی خاصی را خلق و درپیش میگیرند، کمر همت بسته و با سازماندهی خویش در راستای صیانت از هویتی انسانی و رویکردی غیرجنسیتگرا به نبرد میپردازند.
رهبر آپو برای نیل زنان به این سطح از توانایی، مبارزهای بینظیر را به انجام رساند. فلسفهی حیات آزاد را برای زنان و جامعه ارائه و به ارمغان آورد. این شانس بزرگی است برای تمامی زنان. نیروهای هژمونیک و قدرتگرا به دلیل این پیکار و پیگیریهای رهبر آپو، ایشان را به اسارت درآورده و در زندان جزیره امرالی تحت شکنجه و سیاست منزویسازی مطلق قراردادهاند. در ۲۳ اکتبر امسال، متعاقب مبارزه و تلاش بسیعظیم زنان و خلقهای آزادیخواه جهان، خانوادهی رهبری موفق به انجام دیدار با ایشان شدند و این امر موفقیتی برای زنان و آزادیخواهان جهان است، اما اگر این رویداد را بهمنزلهی پایان یافتن سیاست منزویسازی تلقی و تحلیل کنیم، بدون شک نظام قدرت و حاکمیت به هدف خویش میرسد. این دیدار بههیچ وجه بهمعنای پایان یافتن سیاست منزویسازی رهبر آپو نیست. تا زمانی که رهبر آپو بهصورت فیزیکی آزاد نشود، نباید از مبارزه و تکاپو غافل شویم. رهبرمان در زندان جزیره مرگ، سلام و پیامِ حیاتی نوین و آزاد را برایمان فرستادند. بایستی ما زنان و تمامی جامعه، این سلام و پیام رهبری را برای خودمان بهمنزلهی انگیزه و نیرویی بهمراتب بیشتر جهت ارتقای مبارزتمان تعبیر و تفسیر کنیم. آزادی فیزیکی رهبر آپو مستقیما منوط و مشروط به تلاش، مقاومت و مبارزه ماست. بهاندازهای که آزادی رهبر آپو زودتر تحقق یابد، به همان اندازه زودتر نیز ما زنان آزادی و زیستن حیاتی بر مبنای هویت راستینمان را تحقق میبخشیم. فلذا تحلیل، تحقیق و تفکر هرچه بیشتر بر اساس افکار و اندیشههای رهبر آپو، حضوری فعال، مداوم و لحظه به لحظه در میدان مبارزه و تمرکز کامل بر روی هدف و آزادی، برای ما بهمثابهی کلید حیات آزاد است.
نظام قدرت و نیروهای مردسالار درصدد هستند که با توسل به اعمال فشار، تعرض و تجاوز، ترویج هرچهبیشتر پدیدهی کودک همسری، زندان و شکنجه، اعدام و بیارادهکردن، ما را از دستیابی به این کلید رهایی ناامید و ناکام کنند. در تمامی جهان ما شاهد چنین حملات کشنده و نسلکشیها هستیم. در این عصر، روز و لحظهای نیست که زنی قربانی این رویکرد و سیاست نشود. از روستاها گرفته تا شهرستان و کلانشهرها، روزانه هزاران زن با سیاست بیارادهنمودن از سوی نظام قدرت و ذهنیت مردسالار دستوپنجه نرم میکنند. زمانی که از این قضیه و مصائب زنان نیز سخنی به میان میآید، حاکمان و قدرتگرایانِ هزارچهره، در کمال بیشرمی و وقاحت، در مقابل افکار و دیدگان جهانیان ظاهر شده و مدعی آزادی و دمکراسی میشوند. بایستی از آنها پرسید که با این سطح از خشونت، تبعیض، سیاست و رویکردهای جنسیتگرایانه، کجاست آن آزادی و دمکراسیای که شما سنگ آن را به سینه میزنید. زن، مادر و جوهر دمکراسی است. تا زمانی که تمامی زنان به آزادی نرسیده باشند، نمیتوان ادعای استقرار دمکراسی در هیچ کشوری را داشت. تنها در یک سال و در سطح تمامی جهان، ۳۷۰ میلیون زن زیر ۱۸ سال مورد تعرض و تجاوز فیزیکی قرارگرفتهاند، علاوه بر این در فضای مجازی و اینترنت نیز ۶۵۰ میلیون زن جوان مورد سوءاستفاده و تعرض قرارگرفتهاند.
بهعبارتی دیگر، از هر ۸ زن جوان، یک نفر قربانی این سیاست و اعمال شده است. این آمار تنها محدود به زنان زیر ۱۸ سال است، حال در نظر بگیرد که بهطورکلی چند درصد از زنان با این اعمال و سیاستها مواجه میشوند! این قتلعام و کشتاری انسانی است و تا زمانی که قادر به احساس و فهم عمیق و صحیح این قضیه نباشیم، مسلما نمیتوانیم با تمام احساس و توانمان نه تنها در ۲۵ نوامبر، بلکه در تمامی لحظات و روزهای سال علیه خشونت مبارزه کنیم. بیشترین ضرر و زیان جنگ قدرتی که در سطح جهان بهوقوع پیوسته و امروزه نیز ادامه دارد، نصیب زنان و کودکان میشود، روزانه شاهد آوارگی و کشتار زنان و جامعه هستیم. آیا این جنایت جنگی و انسانی نیست؟ بایستی هر انسان باوجدانی جواب این سوال را بدهد. کسانی هم که میخواهند از این واقعیت فرار کنند و یا چون خود با چنین اعمالی مواجه نشدهاند، آن را نادیده میگیرند، در صورتی که این موضع و رویکردشان را تداوم بخشند، بدون شک فردا نوبت آنها میشود و قربانی همان ذهنیت خواهند شد. سکوت یعنی تائید و همکاری با دشمن، عدم خودباوری و تسلیم مرگ شدن است. در چنین برههای و جهت پایان بخشیدن به سیاست و عملکرد نیروهای قدرتگرا و هژمونیخواه، میبایست هرکس، بهويژه زنان با وجدانی بیدار به تکاپو افتاده و در هر حوزه و عرصهای به نبرد برای آزادی بپردازند. حال این دشمن چه نظام ایران باشد و چه ترکیه یا اسرائیل، مقوله مبارزهی مشترک تمامی زنان و جامعه برای برانداختن نظام و ذهنیت قدرتگرا، امری حیاتی و مهم است. جهت مقابله با سیاست و عملکرد نیروهایی هژمونیک و کاپیتالیست در قبال زنان، لازم است که در بالاترین سطح ممکن هوشیار و آگاه باشیم. امروزه این نیروهایی هزار چهره، زنان را بهعنوان فرماندهان بلندپایه در میان ارتشهای جنگطلب و مهاجم خویش بکارمیگیرند، در همان پارلمانهایی که علیه موجودیت زنان، سیاست و برنامههای شوم خویش را طراحی میکنند، از زنانی خودباخته و ازخودبیگانه که تنها ظاهری زنانه دارند، بهعنوان مدل و ابزاری جهت مشروعیت بخشیدن به حاکمیت و سیاستهایشان استفاده میکنند و اینگونه میخواهند که چهرهای دمکراتیک که گویا موجودیت و هویت زنان را به رسمیت میشناسند از خویش به نمایش بگذارند؛ این جوهر و حقیقت زنان نیست و بنابراین ما زنان نیازمند سطحی بالاتر از هوشیاری هستیم. جای ما نه در میان ارتشی جنگطلب و خونریز، بلکه در میان ارتش و سازمانی آزادیخواه است. جای ما نه در مجلس منحوس حاکمان قدرتگرا و تمامیتخواه، بلکه در میان مجالس و کومینهای دمکراتیک است. در این رابطه زنان شرق کوردستان و ایران بایستی بیشتر هوشیار باشند. دولت پزشکیان هماکنون بهشیوهای بسیار هوشمندانه و شنیع سرگرم توطئه و برنامهریزی علیه زنان است.
هدف از قراردادن زنان در کابینه، صرفا به نمایش گذاشتن تصویری دمکراتیک از خودش است. از سویی با بکارگیری شماری از زنان که در چارچوب و معیارهای ذهنیت مردسالاری آموزش یافتهاند، نهایت استفاده ابزاری و تبلیغاتی را از آنها میبرند و از دیگر سو، از بکارگیری هرگونه سیاست تحقیر و تخریب زنان، بهويژه زنان مبارز و آزادیخواهی که جانشان را در مسیر انقلاب و ایستادگی فدا کردهاند، ابایی ندارند. پزشکیان سعی بر کمرنگ جلوهدادن انقلاب زن، زندگی، آزادی دارد و میگوید که این مسئله کار تعدادی زن بیاخلاق و هرزه بود که خواستار لغو قانون حجاب اجباری بودند و اکنون ماجرا به پایان رسیده. ما این زنان را کنترل کرده و شماری هم در زندان بسر میبرند. تنها پاسخ درخور به این رویکرد و طرز فکر پزشکیان، ایستاری مقاومتجویانه و محکم است. مسلما این نظام تمامیتخواه هم علیرغم تمامی تبلیغات منفی و ضدزن، کار به جایی نخواهد برد. با نگاهی به وضعیت زنان در شرق کوردستان و ایران و همچنین سیاستهای نظام حاکم، از سویی شاهد حملات وحشیانه حاکمیت علیه زنان و ازدیگر سو، شاهد مقاومت حماسی زنان خواهیم بود. بیشتر از هر زمانی، در جریان انقلاب زن، زندگی، آزادی، ما شاهد این موضع و مقاومت حماسی زنان بودیم که همچنان ادامه دارد و جوهر واقعی نظام ولایی را بر همگان آشکارتر میکند. این انقلاب، انقلاب زندگی است و به همین خاطر هیچگاه بهتمامی سرکوب نمیشود و پیروزی آن امری حتمی است. هماکنون نظام ولایی جهت ناامید کردن زنان و جامعه به هر ابزار و راهکاری متوسل میشود. از توزیع و ترویج مصرف مواد مخدر گرفته تا اشاعهی پدیدهی کودکهمسری، از بازداشت و زندان و شکنجه گرفته تا تجاوز و اعدام، این نظام سعی بر هرچه محدود و محصورتر کردن زنان و عرصههای حیات دارد. نظام ولایی خواستار زنانی برده و بنده است که فرمانبرداری مطلق و بیچون و چرا باشند. مسلما به این هدف و آرزوی پلیدش نخواهد رسید، زیرا انقلاب زن، زندگی، آزادی، چنان روح و آگاهی و جسارتی متعالی و نیرومند به زنان و جامعه بخشیده که نه تنها عقبنشینی نمیکنند، بلکه مدام و بهشیوههای مختلف در حال پیشروی و تضعیف هرچهبیشتر حاکمیت هستند. نظام ولایی در نهایت عجز و استیصال، در خیابان و در انظارعمومی به زنان مقاوم و مبارز یورش میبرد و با تحقیر و تجاوز و شکنجهی آنان، سعی بر ترویج هرچهبیشتر فضای رعب و وحشت در میان جامعه دارد، هنوز متوجه نشده و یا نمیخواهد بپذیرد که دورهی ترس و وحشت به پایان رسیده و مردم و
بهیژه زنان ترسی از این نظام پوشالی ندارند. حال در دل تمامی شهروندان جای آن ترس و وحشت را نفرتی چندین ساله و خواست انتقام از حاکمیت و استقرار نظامی آزاد و دمکراتیک گرفته است.
متاسفانه این سطح از خشونت و عملکردهای ضدانسانی نظام ولایی در قبال زنان، بهگونهای شایسته و بایسته انعکاس خارجی ندارد، در جریان انقلاب زن، زندگی، آزادگی، ما همگی شاهد خشونت و وحشیگری این نظام علیه زنان بودیم. جمهوری اسلامی هزاران زن را مورد هدف قرار داد، شماری را شهید و شمار بسیار بیشتری را زخمی کردند. بسیاری از این زنان مبارزه بینایی خود را از دست دادند. نظام ولایی در کنار حملات فیزیکی، ذهن و روان زنان را نیز هدف قرارمیدهد و با توسل به هرگونه ابزار و راهکاری سعی بر درهمشکستن اراده و تخریب روحی آنان دارد، هدف نظام، ناامید ساختن زنان از رسیدن به آزادی است. بدون شک اراده و ایمان زنان بسی عظیمتر از این عملکردهای مزبوحانهی نظام است و روزانه ما شاهد عصیان و مقاومت هرچهبیشتر زنان هستیم.
رفتار جمهوری اسلامی با زنان مبارز و مقاومِ محبوس در زندان، بدور از هرگونه معیار و حقوق انسانی است، روزانه فریاد آزادیخواهی این مبارزان به ويژه در زندان اوین بهگوش میرسد، این فریاد عدم تسلیمیتپذیری و آزادی است. زندانیان سیاسی زن در زندان اوین ندای عشق و حیات آزاد سر میدهند و روزبهروز سازماندهی و اتحادشان را نیرومند و مستحکمتر میکنند. این همبستگی و همصدایی زنان، لرزه به جان حاکمان ایران انداخته و دچار دستپاچگی و سردرگمی شدهاند. نظام برای شماری از این زنان حکم اعدام صادر کرده و شماری را هم تهدید به صدور این حکم غیرانسانی میکند، وریشه مرادی یکی از این زنان نستوه و مقاوم است که علیرغم تمامی شکنجه و تهدیدها، با تمام توش و توان به مقابله با حاکمان تمامیتخواه و ضدزن برخاسته است. بهراستی جرم وریشه و دیگر زنان چیست؟ اگر دفاع از سرزمین و حیات آزاد از سوی نظام ولایی جرم تلقی میشود، آنگاه بهخوبی میتوان ماهیت و سرشت این نظام را درک کرد. وریشه مرادی (جوانا سنه) تنها برای حیات آزاد مبارزه و تلاش کرده؛ وی در یکی از نامههایش اینگونه مینویسد: «اگر خواست آزادی و مبارزه علیه وحشیگری جرم است، بدون شک من برای تحمل هرگونه هزینه و مجازاتی آماده هستم». آری این ایستار زن آزادی است که هیچگاه تسلیمیت را نمیپذیرد. پخشان عزیزی، روزنامهنگار و فعال مدنی نیز در مواجه با نظام ولایی چنین موضع شرافتمندانهای اتخاذ کرد. حاکمان ایران بهمنظور درهم شکستن مقاومت و ارادهی پخشان عزیزی، بارها وی را تهدید به اعدام کرده و چنان شکنجههایی را اعمال کردهاند که تمامی مرزهای اخلاق و انسانیت را درنوردیدهاند؛ اما پخشان هر بار بهجای تسلیمت، تمام توان و تفکر خود را بکارگرفت تا که بتواند بیشتر مقاومت پیشه کند. این حقیقت زنی مقاومتپیشه است که حد و مرزی ندارد. این دو زن کورد مبارز، برای تمامی زنان شرق کوردستان و ایران پیشاهنگی کرده و مسلما حکایت ایستار و ایستادگیشان فراموش نخواهد شد، آنچنان که شیرین علمهولی فراموش نشد و خط مقاومت و مبارزهای شد که حال زندانیان سیاسی زن بر مبنای این خط و اندیشه به مبارزهی آزادیخواهی تداوم میبخشند. رفیق زینب جلالیان نیز ۱۷ سال است که با تکیهبر همان میراثی که رفیق شیرین علمهولی از خویش بهجای گذاشت، در حال مقاومت است. در طول این سالها رفیق زینب تمامی سیاستهای فشار و شکنجهی فیزیکی و روانی رژیم ایران را با شکست مواجه نمود و برای یک لحظه هم از موضع مقاومتطلبی و اصرار بر آزادی و آزادگی عقبنشینی نکرد. هماکنون صدها زن انقلابی و حقیقتجو با تاسی و تکیه بر همان میراث شیرین علمهولی و رفیق زینب جلالیان با تقویت و استحکام هرچهبیشتر اتحاد و سازماندهی خویش، زندانهای جمهوری اسلامی را از محل درهمشکستن ارادهی آزادیخواهان، به سنگر پویا و نستوه مبارزه علیه خشونت و وحشیگری این حکومت مبدل ساختهاند. صیانت و حمایت هر زنی در شرق کوردستان و ایران از این مقاومتی که در زندان جریان دارد امری مهم و حیاتی است، بهعبارتی دیگر؛ این صیانت از هویت و آزادی خود است. از این رو میبایست هیچ زنی این مقوله را نادیده نگیرد و با شعار «دیگر بس است» همواره در میدان مبارزه حضور داشته باشد. با درپیش گرفتن چنین رویکردی است که میتوانیم از خودمان و یکدیگر صیانت کرده و آزادی و دمکراسی را برای شرق کوردستان و ایران به ارمغان بیاوریم.
اعدام و قتل هر زنی، اعدام و قتل تمامی زنان است، از این رو حمایت و پیویستن به کمپین «نه به اعدام، آری به حیات آزاد» وظیفه و مسئولیت تمامی زنان است. این کمپین که در ماه مهی امسال از سوی کژار اعلام شد، تاکنون حمایت گستردهای را کسب نموده، نباید به این سطح از فعالیت بسند کرده و مسلما با تقویت و توسعهی هرچهبیشتر مبارزاتمان است که میتوانیم زودتر به آزادی برسیم. رفیق وریشه مرادی در روز جهانی مبارزه با مجازات اعدام، اعلام کرد که در اعتراض به این حکم غیرانسانی و تمامی فشار، حملات و خشونتها علیه زنان اعتصاب میکند. این اقدام رفیق وریشه گامی ارزشمند و جسورانه بود در راستای دفاع از خویش و صیانت از تمامی حقوق و آزادیهای زنان و جامعه که نظام حاکم بر ایران آنها را آشکارا پایمال و نادیده میگیرد. این موضع انقلابی و جسورانهی رفیق وریشه، روحیه و جسارت بزرگی به زنان بخشید و در داخل و خارج از زندان بسیار تاثیرگذار بود، در سطح جهانی نیز انعکاس خوبی داشت و بسیاری از ایشان اعلام حمایت کردند. هرچند که رفیق وریشه بنا به درخواست ما و بسیاری از فعالین و آزادیخواهان به اعتصاب غذای خود پایان داد، اما تاثیرات این حرکت همچنان ادامه دارد و شمار زیادی از زنان و آزادیخواهان با الهام از ایشان، با همان اهداف و به اشکال مختلف این مبارزه و اعتراض را ادامه میدهند. ما با اعلام حمایت کامل خودمان از این فعالین و آزادیخواهان، به مواضع و فعالیتهای انقلابیشان درود میفرستیم.
قطعیقین برای آزادی باید هزینه داد و ما زنان نیز تاکنون هزینههای زیادی را متحمل شدهایم، با مبارزهای منسجمتر و نیرومندتر در تمامی عرصهها میتوانیم این هزینهها را کاهش دهیم. نباید هیچ زن و سازمانی انقلابی و آزادیخواه را تنها بگذاریم، ما زنان شرق کوردستان و ایران جهت نیل به این اهداف بایستی اتحاد و سازماندهیمان را بهويژه در مقوله دفاع ذاتی و مشروع، بهمراتب توسعه و استحکام ببخشیم. شخصیت و مبارزات زنانی انقلابی همچون شهیدِ فرمانده و پیشاهنگ «آرین آره» بهترین الگو برای مسیر مبارزتمان هستند. رفیق آرین تمامی حیات خویش را وقف تلاش و مبارزه برای آزادی زنان در شرق کوردستان و ایران کرد و تا آخرین نفس بر موضع آزادی و آزادگی اصرار کرد. ادامهی مبارزات و حرکت بر مبنای خطمشی شهید آرین و صدها زن پیشاهنگ و مبارزی همچون رفقا شیرین علمهولی، زیلان پپوله و زیلان گابار توسط زنان شرق کوردستان و ایران، با توانمندسازی هرچهبیشتر در مقولهی دفاع ذاتی و سازماندهی، میسر میشود. برای ما هر روز، روز مبارزه با خشونت علیه زنان است. نباید فعالیت و مبارزاتمان را تنها محدود به یک روز کنیم. زنان در تمامی جهان و بهويژه در شرق کوردستان و ایران روزانه با تجاوز، شکنجه، خشونت، اعدام و پدیدهی شوم کودک همسری مواجه میشوند، بنابراین بایستی هر روز و هر لحظه و در تمامی عرصهها، برای پایان بخشیدن به این وضعیت و نیل به آزادی، در میدان مبارزه حضور فعال داشته باشیم.
در پایان از تمامی آحاد جامعه شرق کوردستان و ایران و بهويژه زنان دعوت میکنیم که جهت دستیابی به حقوق انسانی و آزادیهایمان با تمام توان در عرصهها و میدانهای مقاومت و مبارزه حضور داشته باشند، بهويژه حمایت و شرکت فعال و رادیکال در کمپین «نه به اعدام، آرای به حیات آزاد» بسیار مهم و تاثیرگذار است. مسلما با مبارزهی شخصی و انفرادی نمیتوانیم به آزادی برسیم، آزادی روحی است با همبستگی و همیاری تمامی زنان و جامعه شکل میگیرد و تجلی پیدا میکند. در مقابله با سیاستهای نظام کاپیتالیستی بهویژه بکارگیری و سوءاستفاده از زنان در صفوف ارتشهایی که وظیفه دفاع از این نظام و حاکمانش را برعهده گرفتهاند و همواره بهشیوهای مزورانه سنگ دمکراسی و آزادیخواهی را به سینه میزند، بایستی ما زنان بر خطمشی حیات آزاد اصرار کرده و به ارتش و سازمانهای آزادیخواه زنان ملحق شویم. جهت تحقق آزادی فیزیکی رهبر آپو و آزادی خودمان، یگانه راه، اتحاد و مبارزهی مشترک است. لازم است که زنان شرق کوردستان و ایران در روز ۲۵ نوامبر دست در دست همدیگر و با شور و هیجان انقلاب «زن، زندگی، آزادی»، در تمامی میدانها حضور یافته و با سردادن فریاد پایان بخشیدن به خشونت، گوش حاکمان را کَر کنند.