تعریف و کارکرد سازمان
17 آوریل, 2023رهنمود رهبرآپو
در بنیان تحولات و به حالت اجتماعی درآمدن بشر، سازماندهی نهان است. تاریخ انسانیت، از روز نخست تا اکنون، چندین فرم سازماندهی اجتماعی و سیاسی را خلق نموده است.
سازمان، وحدتهایی است که بر اساس مبدأهای مشخص و جهت اهداف مشخصی خلق میشوند. اگر تعبیر بجا باشد سازماندهی، توحید ذرات ریز جهت تشکل یک اتم کنارهم و بازتاب [آن] در حیطهی اجتماعی و انباشت افراد است. نوع بشر نیز با قرار گرفتن کنار هم [مانند] ذرات زیراتمی، به یک موجود اجتماعی مبدل شده و به میزان افزایش همیاری این موجود، توان پیشرفت نیز افزایش مییابد. به همین دلیل نیز سازمان، یک نیروی مادی اجتنابناپذیر انسانیت است.
این نیرو که کاملا ناشی از یک نیاز مشخص است، ناگزیر است به منافع افراد، گروه، خلق، ملل، طبقات و غیره… که تشکیل دهنده او هستند، خدمت کند. آنانی که منافع مشترک دارند جهت حفظ وضعیت موجود و یا رسیدن به اهدافشان، نیاز مبرم آنها به سازمان [مورد نظر] قطعی است. سازمان، یگانه قدرتی است که اسلحهی مورد نیازشان را تأمین میسازد. هیچ طبقه و اجتماعی نمیتواند به صورتی نامتحد [از هم پاشیده] و بدون پرنسیب، به منافع و اهدافش جامهی عمل بپوشاند.
این گروهبندیها [جناح بندیها] که مراکز نیروی جامعه میباشند، بیان کنندهی وضعیت متناقض و تنشهای اجتماعی نیز هستند. آنچه سازمان را پدید میآرورد، مسئلهی پیشرفت و دفاع ذاتی یک منافع، علیه منافع دیگر میباشد، این نیزبه طور خلاصه تناقض است.
نخستین سازماندهی که انسان را از عالم حیوانات مجزا ساخت و به حالت یک موجود اجتماعی در آورد، از تناقضِ آن با طبیعت شکل گرفته است. در مرحلهی تاریخ تمدن نیز در هر جایی که تناقضات اجتماعی وجود داشته باشند، شاهد چندین سازمان -از سادهترین تا مدرنترین فُرم که بیان کنندهی منافع نیروهای مخالف هستند- میباشیم. در طول تاریخ، هر طبقه جهت رسیدن به اهدافش، سازمانی را که به اینها عینیت بخشد، خلق نموده است و به میزان خلاقیت درآفرینش این میباشد که رسیدن طبقه به اهداف خود و حفظ آن، امکانپذیر شده است. به معنای دیگر، مبارزات طبقاتی در عین حال تنشهای سازمانی نیز میباشند.
آنچه فونکسیون [کارایی] سازمان را تعیین میکند، نیازهایی میباشد که او[سازمان] را پدید آورده است. هر سازمان، به مقیاس پیشرفتش و پاسخگویی به نیازهایی که متکی بر آن است، قادر به حفظ موجودیتش میباشد. همچنین، کسب پیشرفت خود [سازمان] نیز کاملا در ارتباط با این است. این نیز خواه مستقیما اهداف سیاسی یک طبقه و خواه یکی از نیازهای عرصهی اجتماعی باشد، یک جبرِ [حکم] قطعی است. هیچ سازمانی، اگر پاسخگوی نیازهایی که علت موجودیت او هستند نباشد، قادر به زندگی نخواهد بود. زیرا در این صورت کاملا به اجتماعی بی لزوم و فاقد هدف مبدل خواهد شد که این نیز، به معنی خارج شدن از حالت سازمان است. همچنین، سازمانی که نقش خود را در رسیدن به اهداف مورد نظرش ایفا نموده، اما دیگر خلاقیت پاسخگویی به مسائل و نیازهای جدید را ندارد، عمرش را به اتمام رسانده است.
خلاصه، سازماندهی مکلف به تحقق وظیفهی ایجاد نیروی متحد مورد نیاز در رساندن طبقه و جناح[کاتاگوری]، به اهدافی است که به آن تعلق دارد.