جنبش “ژن، ژیان، آزادی”، جلوهی بیداری و انقلاب زنان
23 اکتبر, 2022بهار اورین، عضو آکادمی ژنئولوژی
این روزها، شرق کوردستان و ایران شاهد لحظات تاریخی و سرنوشتسازی است و جنبشی که حول شعار ” ژن، ژیان، آزادی” هر روز بزرگتر و باشکوهتر میگردد لحظه به لحظه به مرحلهی انقلاب نزدیکتر میشود. این صحنههای تاریخی یادآور سخن رهبر آپو مبنی بر اینکه ” سدهی 21، سدهی انقلاب زنان است” میباشد و به راستی چه پیشبینی بجا و زیبایی است که هم اکنون نشانههای آن را میتوان در کوچهها و خیابانهای ایران و شرق کوردستان مشاهده نمود. اعتراضات گسترده به قتل ژینا جنبشی متفاوت از سایر خیزشهای اخیر ایران و شرق کوردستان است. مرگ ژینا تلنگری بر روح خسته و رنجور جامعهی ایران است که سالها تحت ظلم و بیدادگری رژیم استبدادی ایران از رمق افتاده و این رویداد جانی به این پیکر بیروح بخشیده است. ژینا همانند نام خود نمادی از زندگی، نو بودن و بیداری است. مرگ تراژیکی که با خود زیباییهای بسیاری آفرید. زنان را حول شعار معنامند “ژن، ژیان، آزادی” گرد هم آورد، زنان و مردان ایران را سوای دین، مذهب، قومیت و اعتقادات نزد یکدیگر قرار داد تا دوش به دوش هم در برابر ستم و تبعیض شعار آزادی سر دهند. حضور باشکوه و شجاعانه زنان در کوچه و خیابانها بار دیگر اثبات نمود که برخلاف دیدگاه سنتی و مردسالاری که خانه را جایگاه زنان قلمداد میکند، جای زنان خیابانهای انقلاب است. یگانه جایی که زنان و جوانان میتوانند آن را به عرصهی مبارزه تبدیل کنند. فریادها، گیس بُریدنها و سوزاندن روسری توسط زنان هر یک نشانههای اعتراض و خشم تاریخی نسبت به این ذهنیت فرادست ریشهدار است و این بار زنان با تمام جسارت و توان خود به این نظام “نه” گفتند و به جای مرگ و نیستی، زندگی و آزادی را فریاد زدند.
ماهیت رژیم استبدادی ایران، زنستیز است و دشمنی خاصی با خلقها دارد. زور و سرکوب مهمترین ابزار اعمال قدرت حکومت ولایتفقیه است. حکومتی استبدادی، مطلقه و خودمحور که تمرکز شدید قدرت در ساختار آن موجب اختناق و فشار اجتماعی گشته و سیطره بر تمامی حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه را حقی خدایی میداند. این حاکمیت در طول سالهای حکمرانی خود هرگز به مطالبات و حقوق خلقها پاسخگو نبوده و تلاش نموده هر گونه مطالبهی برحقی را با دادن عناوین ابداعی خود همچون “تجزیهطلب” و “تروریست” و غیره تحریف و با این بهانه خون مردم بیگناه را ریخته است. جنبش اخیر، سران حاکمیت را هم دچار سردرگمی کرده و اینبار با توسل به فریب و تبلیغات رسانهای خود که بخشی از ساختار نظام سیاسی است، در تلاشند بار دیگر مردم معترض را به عنوان اغتشاشگر معرفی کنند. اما دیگر این حنا رنگی ندارد و چهرهی کریه اقتدار ایران مدتهاست که آشکار شده و اقدامات ضدانسانی آن نه تنها خشم مردم ایران را برانگیخته بلکه موجب واکنش افکار عمومی در جهان نیز گشته است. بنابراین به کارگیری خشونت و سرکوب مردم، تنها به ضرر نظام خواهد بود و اینبار زنان و به طور کلی جامعهی ایران از مواضع خود عقبنشینی نخواهند کرد. تداوم یک ماهه اعتراضات، روند مبارزات را وارد مرحلهی جدیدی نموده است.
ژینا، دختر جوان کوردی که به شیوهای ددمنشانه از سوی پلیس اخلاق به قتل رسید معیارهای متناقض اخلاقی نظام را زیر سوال برد. کشتن دختری جوان بدین شیوه خود نمودی از بیاخلاقی است و در نظام اخلاقی هیچ دین و مذهبی جای ندارد. بنابراین ژینا، سمبل مظلومیت و ستم تمام عیار علیه زن در ایران و تبعیض نسبت به خلقی است که سالها با خشونتی عریان و قهری از سوی رژیم ایران روبهروست. مرگ ژینا، زندگی دوبارهای خواهد آفرید که در آن نوعدوستی، احترام، آزادی، صلح و برابری جایگزین تفرقهافکنی، تحقیر، اسارت، ستیزهجویی و تبعیض خواهد شد. جنبش “ژن، ژیان، آزادی” نقطه عطفی در تاریخ مبارزات زنان ایران است. نقطهای که در آن شرایط همانند گذشته نخواهد بود. تداوم مبارزات در این مرحله آیندهی دیگری رقم خواهد زد و پیشاهنگی انقلاب توسط زنان، همهی اقشار جامعه را به سوی آزادی و دموکراسی سوق خواهد داد. اعتراضات گسترده مردمی در پی قتل ژینا و شلیر نشان دهندهی بیداری وجدان و اخلاق اجتماعی است و این همان ارزشی است که هیج دشمن و قدرتی توان نابودی آن را ندارد.
شعار “ژن، ژیان، آزادی” دارای یک بنیان فکری و مبارزاتی و ریشه در فرهنگی عمیق دارد و نبایست به طور ساده آن را مورد تفسیر قرار داد. این شعار نوعی بینش فلسفی نسبت به زندگی است. زندگیای که زنان در متن آن قرار دارند چون زنان سرمنشا زندگی، آزادی، زیبایی و اجتماعی شدن هستند. این شعار خود گویای جایگاه و نقش زنان در انقلاب و جامعه است و اگر عمق این شعار را مورد واکاوی قرار دهیم به فلسفهی آن خواهیم رسید. “ژن” در زبان کوردی به معنای زن و زندگی است. همانند زبان کوردی، در بسیاری از زبانهای دیگر نیز معنای زن و زندگی به یکدیگر نزدیک است. از لحاظ اتیمولوژیک هم، پیوند مشترک این دو کلمه تقدس، آفرینندگی و خلاقیت است. “ژن، ژیان، آزادی” بیانگر این است که زندگی در پیوند سرشت زن با آزادی معنا مییابد و این، همانا معادلهی اسرارآمیز زندگی است که منبع الهامبخش زنان در سراسر جهان است.
در سنت مقاومت هزاران ساله، زنان همواره موانع پیش روی آزادی را با جسارت و توان بزرگی کنار زدهاند و امروزه ایستار زنان در مقابل نیروهای پلیس و فریاد آنان، همان جلوهای از فرهنگ کهن مقاومت تاریخی زنان در برابر ستم در جغرافیای خاورمیانه است. امروز بار دیگر تاریخ تکرار میشود اما به شیوهای دیگر. زنان دیگر نمیخواهند در مقام قربانی و جنس دوم و ضعیفه قرار بگیرند، بلکه آنان با آتش زدن نمادهای انقیاد و بردگی، تاریخ آزادی را مینویسند. برای عدم تکرار تاریخ خونبار زنان و زشتیهایی که از سوی نظام مردسالاری بر روی هویت، هستی و شخصیت زن بار شده، بیایید تاریخ را فراموش نکنیم بلکه با درک تاریخ و نیرو گرفتن از آن به حل مسائل اجتماعی بپردازیم و بیگمان این وظیفه بر دوش زنان قرار دارد زیرا بیش از همه، تاریخ زنان تحریف و وارونه گشته است.
خاورمیانه که این روزها کانون بحران و جنگ است بیش از هر زمانی نیاز به دومین انقلاب زن و صدای آنان دارد و این انقلاب، یک انقلاب کلکتیو خواهد بود که هدف آن رسیدن به حقیقت است. زیرا زنان سوبژهی دینامیک تمدن دموکراتیک هستند. مبارزه و خیزش حول شعار “ژن، ژیان، آزادی” امید به بروز این انقلاب را زنده نموده؛ این جنبش دارای ویژگیهای منحصربفردی است که در خیزشهای اخیر دیده نشده و به عبارتی دارای کاراکتری اجتماعی و فرهنگی است که به همهی دنیا تسری یافته و جنبههای زیباییشناسی و هنری جلوهی خاصی به آن داده است. از سوی دیگر این شعار، موجب همبستگی و انسجام زنان با یکدیگر و زنان و مردان با هم گشته است.
همه به این واقعیت آگاهیم که آزادی جامعه با آزادی زنان تحقق خواهد یافت و هر چه بیشتر به سوی یکدیگر آییم، زبان ما مشترک شده و به دنبال آن یک حس مشترک نیز ایجاد خواهد شد که فرمول آن “ژن، ژیان و آزادی” است. این شعار که هم اکنون در ادبیات جنبشهای زنان دنیا جای خود را باز کرده، روز به روز پیوند میان ما زنان را تقویت میکند و زنان در میان این فرمول به سوی آزادی خود در حرکتند. هزاران سال این دروغ و تفکر به زنان القا شده که “منفعل، ناقص و ضعیف” هستند. به ما سکوت کردن، اطاعت کردن و پذیرفتن هر آنچه گفته میشود. اما ما میدانیم که حقیقت این نیست. از ابتدای ظهور پدیدهی شوم قدرت و با همکاری تاریخی دین، دولت، فلسفه و علم پوزیتیویست مفاهیم، اصطلاحات و نگرشهای جنسیتی بر روی هویت زنان سایه انداخته و او را از خودبودگی دور ساخته و دچار ازخودبیگانگی کرده است. این بار زنان بایستی با انقلابی علمی و نوین، این انحرافات هستیشناختی، قالبها و مفاهیم را رمزگشایی نموده و به گوهرهی اصلی هویت خود دست یابند. به گفتهی رهبر آپو شناخت فرمول سحرآمیز “ژن، ژیان و آزادی” تحقیق در مورد زندگی و آزادی زنان در این محور، شناخت ساختار ریشهشناسی این واژهها، واکاوی معرفتشناسی زنان و بررسی شکلگیری هستیشناسی آنان بر عهدهی ژنئولوژی است.
جنبش رادیکال “ژن، ژیان، آزادی” تحولات بسیاری در ایران و شرق کوردستان ایجاد نموده و شور خاصی در میان آزادیخواهان برانگیخته و این بار زنان عزم خود را جزم کردهاند تا بار دیگر انقلابی بزرگ که به انسانیت خدمت کند بیافریند، انقلابی که حول زنان و توسط آنان صورت بگیرد، جامعهی بشری را به سوی سعادت سوق خواهد داد. نوع اعتراضات زنان در این جنبش، نشانی از آگاهی و بلوغ فکری زنان است. زیرا سنت مبارزه در این سرزمین عمیق است و اندوختهها و تجارب بسیاری کسب شده که هر یک از آنان خود میتواند بستری عظیم برای یک انقلاب زنانه باشد. بنابراین هر روز صدای پای انقلاب زنان در ایران و کوردستان بلندتر و رساتر میشود و پیششرط رسیدن این جنبش متفاوت به آستانهی انقلاب تداوم آن، سازماندهی مردمی و همبستگی گسترده میان اقشار متفاوت جامعه است.