• برچسب‌ها:,

    جنــگ خـــلق انـــقلابـی؛ سازماندهی‌ای از نان و آب واجب‌‌تر

    16 جولای, 2022

    زیلان وژین – ریاست مشترک پژاک

    وقتی بحث از جنگ انقلابی خلق به میان می‌آید، دو موضوع جنگ و خلق در ذهن انسان شکل می‌گیرد. اما تعریف و بازگوئی چگونگی تئوری این جنگ و واقعیت اجتماعی خلق از اهمیت بسزائی برخوردار می‌باشد. چرا که تا واقعیت خلق، شناخته نشده و ارزیابی نگردد، هدف آن نیز درک نخواهد گشت. همچنین برای جنگ نیز درک و معنادهی ضرورت می‌یابد. درواقع مفهومی تحت‌ عنوان جنگ در جامعه‌ی طبیعی وجود نداشت. هیچ طرفینی که در برابر همدیگر قرار گیرند تا بجنگند هم وجود نداشته است. اما بلایای طبیعی برای انسان و حیوانات، ترس و مانع ایجاد می‌کرد و آن‌ها را مجبور به دفاع از خود می‌نمود، اما امروزه جنگی که از اصالت خوددفاعی خود دور گشته در جریان است. تا زمانی که واقعیت این جنگ، درک نگردد، ما قادر به ادراک واقعیت دفاع مشروع نخواهیم بود.

       تئوری جنگ خلق انقلابی چیست و ما چگونه قادر به درک این مفهوم گردیم؟ جنگ خلق انقلابی، مبدأیی‌ است که تئوری و استراتژی حیات را مشخص می‌نماید. رهبر آپو به‌مثابه‌ی شخصیت کورد آزاد، معنای مرحله‌ای است که ما در آن بسر می‌بریم و از آن تحت‌عنوان استراتژی جنگ خلق انقلابی یاد می‌شود. استراتژی چیست؟ استراتژی به معنای رسیدن به هدف و آرمانی می‌آید. درواقع تمامی نیروی خود و سازمان را سامان بخشیدن است. آن نیز با راه و روش‌های خلاقانه و کامل میسر می‌باشد. ما چگونه این هر سه مفهوم(جنگ، انقلابی و خلق) را درون یکدیگر ارزیابی نموده و تئوری و استراتژی آن را مشخص نماییم. زمانی که بحث از جنگ به میان می‌آید، تنها حمله، غارت و غیره به ذهن خطور می‌کند. با آغاز انحصار و انباشت سرمایه، جنگ جامعه در برابر غاصبان در چهارچوب دفاع مشروع شکل گرفته است. بزرگترین جنگ، هنر دفاع از موجودیت می‌باشد. فرد – جامعه‌ای که قادر به دفاع از خود باشد، در عین حال می‌تواند بزرگترین جنگ را رقم زده و به پیروزی دست یابد. اما دفاع نیز از آن روی صورت می‌گیرد که موجودیتی در خطر می‌باشد.   

       رهبر آپو در دفاعیه‌ی  ” دفاع از کوردها؛ خلقی در چنگال نسل‌کشی ” مشخص می‌سازد که کورد در میان چنگال قتل‌عام بسر می‌برد. همچنین جهت رسیدن به موجودیت گوهرین و آزادی خود، استراتژی جنگ خلق انقلابی ضرورت می‌یابد. در رابطه با این موضوع، رهبر آپو بیان می‌نماید؛ “در کوردستان برای جنگ موجودیت و آزادی، غیر از این به هیچ شیوه‌ای امکان و فرصت پیروزی فراهم نیست. خواه از راه جنگ باشد و یا از طریق چاره‌یابی سیاسی، شکل خواهد گرفت. در واقع آنچه مشخص‌ کننده می‌باشد، جنگ خلق انقلابی است. حتی اگر از طریق پیروزی نظامی و یا از راه مبارزه‌ی سیاسی، مسأله را حل نمائی، تنها از طریق جنگ انقلابی خلق است که پیروزی واقعی را بدست خواهی آورد.” اکنون موجودیت خلق کورد از هر نظر تحت کشتار دسته‌جمعی فیزیکی، فرهنگی، اجتماعی، تاریخی قرار دارد. لازم است از همان نخست عرصه‌ی حیات این خلق زیر یوغ اقتدار دولت ـ ملت و نظام انکار و نابودی حاکم بر موجودیت آن، بیرون آورده شوند. این قتل‌عام، صدها سال است، بدون وقفه به شیوه‌های گوناگون تداوم می‌یابد. در برابر این قتل‌عام، جنگ‌های بسیار، مبارزه، مقاومت و قیام بزرگ طی دویست سال اخیر، روی دادند. چرا که در قرن 19 میلادی، امپراطوری عثمانی با حاکمیت خود، روسیه و انگلستان، تلاش کردند تا بر کوردستان حکم نمایند. اما نیروهای کورد نیز در برابر این اشغالگری، ساکت نمانده و تمامی کوردستان، عرصه‌ی قیام و شورش گشت.

       در جنوب کوردستان، عشیره‌ی بابان در سال 1800 در منطقه‌ی سوران، در شمال کوردستان ـ منطقه‌ی بوتان بدرخان‌بگ ـ در سال 1842 سطح بسیار وسیعی از قیام و موضع کوردستانی نشان دادند. قیام شیخ عبیدالله که در سال 1871 و در منطقه‌ی عثمانیان و امپراطوری ایران آغاز گشت. قیام‌های در سال 1925 با پیشآهنگی شیخ سعید شروع شد و در سال 1930 در منطقه‌ی آگری ـ شمال کوردستان ـ و در نهایت نیز با پیشآهنگی سیدرضا در سال 1937 به وقوع پیوستند. همچنین در سال 1920 در جنوب کوردستان، شیخ محمود برزنجی و در شرق کوردستان، قیام سمکوی شکاک روی دادند. بیشتر این قیام‌ها به دست انگلیس‌ها سرکوب شدند. در شرق کوردستان، جمهوری کوردستان در مهاباد سال 1946 و با پیشآهنگی پیشوا قاضی‌محمد شکل گرفت که او نیز توسط نیروهایی چون دولت روسیه و رژیم شاهنشاهی حاکم بر ایران روبرو ماند.

       چرا ما نمونه‌‌ی قیام‌ها را ذکر نمودیم؟ زیرا یکی از جوانب اساسی جنگ خلق انقلابی نیز قیام می‌باشد، اما اگر جنگ خلق انقلابی را تنها قیام خلق‌ها تعریف نمائیم، اشتباه خواهد بود. قیام می‌تواند بخشی از این استراتژی را در بر ‌گیرد. اگر قیام ایفای کامل جنگ خلق انقلابی باشد، آنزمان چرا قیام‌های خلق کورد که بسیار گسترده نیز بودند به پیروزی نرسیدند؟ کشتار و امحای گسترده‌ای بر این قیام‌ها به اجرا درآمده و بدیل‌های سنگینی نیز پرداخت شده، اما چرا با وجود این نیز انقلاب آزادی و استقلال کوردستان به وقوع نپیوست. البته نمی‌توان اینها را نیز نادیده گرفت و یک ارزیابی وسیع ارائه نداد. زیرا جنگ و مبارزه‌ای که خلق در آن مشارکت می‌جوید، مسلماً نیازمند یک سازماندهی‌ بسیار نیرومند و رهبری آگاه می‌باشد. هر قیام فاقد سازماندهی، از گستردگی، وسعت و همچنین  ضمانت پیروزی برخوردار نخواهد بود. در این قیام‌ها، روح همگرایی و میهن‌دوستی در کوردها برجسته بود، اما در تمامی عرصه‌های زندگی و مبارزه، به سازماندهی خود نپرداختند. از طرف دیگر، خیانت‌های درون کوردها یکی از دلایل بنیادینی بودند که آن قیام‌ها را با سرکوب روبرو گردانید. در برابر هر قیام، قتل‌عامی براه اندخته شده و هزاران نفر به قتل‌ رسیده و بازماندگان نیز نیز آواره و بی‌پناه گشتند. قرن 20 در کوردستان جنگ رهایی ملی، برجسته شده و استراتژی جنگ خلق طولانی‌مدت شکل گرفت. جنگی که در آن تمامی جامعه نیز مشارکت می‌نماید.

       انقلاب روسیه، تجربه‌‌ و دست‌آورد جامعه بر تمامی دنیا، تأثیری چشمگیر برجای گذاشت. در چین نیز جنگ گریلایی مائو با استراتژی جنگ خلق طولانی‌مدت هم انقلاب طبقاتی و هم انقلابی ملی را مبنای مبارزاتی خود قرار داد که نیروهای امپریالیست را با شکست مواجه ساخت. مائو در اینباره می‌گوید: “لازم است در همان نخست به طور ضمنی در روستاها و  میان روستایی به سازماندهی بپردازیم و برای مشارکت در جنگ، تلاش نموده تا پیشرفت حاصل شود. این سازماندهی از نظر اقتصادی و جمعیتی نیز بر این مبنا فعالیت می‌نمود. به دیگر معنا، نیروی اصلی که همان نیروی اجتماعی موجود در روستاها، به نیروی بنیادین جنگ خلق مبدل نموده و به این شیوه می‌خواهند تا چین را از اقتدار و حاکمیت ژاپن بیرون بکشند. در انقلاب روسیه، تئوری و نظریات مارکس و لنین مبنای مبارزات بوده و PKC(پارتی کمونیست چین) نیز در 1 تیرماه سال 1921 در شانگهای پایه‌گذاری می‌شود. این حزب، خود یکی از احزابی است که در جهان، دارای اعضای بی‌شماری است. اما در انقلاب چین نیز نواقصی ازجمله اینکه تمامی مسایل اجتماعی را چاره‌یابی نمی‌نمایند، این سیستم هم بدین‌گونه خود را به سطحی از نیروهای امپریالیست جهانی رسانده و پس از سالیان جنگ و مبارزه‌ای بی‌امان به همان مسیر نظام استثمارگر سرمایه‌داری گام نهاد. بسیاری از نمونه‌های دیگر نیز مانند جنگ گریلاهای کوبا نیز تجارب عظیمی را برای خلق‌ها به ارمغان آورده است.

       جنگ ویتنام که با پیشاهنگی فرماندار گیاپ، رهبری می‌شد، نیز با تکیه بر شیوه‌ی جنگ گریلایی به پیروزی دست یافت. هم در برابر فرانسه و هم در برابر آمریکا، بصورت گریلایی جنگیده و اشغالگران را از میهن خود به بیرون راندند. این را نیز با جنگ گریلا و مشارکت خلق به انجام رساندند. چرا که جنگ رهایی ویتنام، در قرن اخیر شکل گرفته است، این جنگ تأثیرات شگرفی را بر جنگ رهایی خلق‌ها و ملت‌ها برجای گذاشت.

       در عین حال، انقلاب خلق‌های ایران در سال 1978 با پیشاهنگی تمامی خلق‌های ایران بویژه زنان به وقوع پیوست. در این انقلاب، بدیل‌های بسیار سنگینی پرداخت شد، اما جامعه‌ی ایران با علم به اینکه این بدیل‌ها در پناه آزادی و برابری گسترش می‌یابند، مشارکت نمودند. اما متأسفانه پس از پیروزی و روی دادن انقلاب، حکومت و دولتی اتوکراتیک، جنسیت‌گرای مردسالار، دین‌گرا و دیکتاتور بر سر کار آمد. در برابر این ذهنیت و ساختار حاکم که انقلاب خلق‌ها را مصادره نمود، خلق‌ها همیشه موضعی ناراضی داشته و این را بصورتی شجاعانه بروز داده‌اند. قیام خلق‌های ایران‌، بویژه طی سال‌های اخیر این واقعیت را به وضوح نمایان ساخته است. قیام‌هایی که در سال 2017، قیام‌های آبان در سال 2019 و قیام‌های کنونی، بدون وقفه، در تمامی عرصه‌های اجتماعی تحت پیشآهنگی زنان به وقوع می‌پیوندند. خلق ایران، واقعیت خلقی است که انقلاب را وسعت بخشیده است. 

       انقلاب روژئاوا بعد از انقلاب خلق‌های ایران روی داد. طی 50 سال گذشته مبارزات گسترده‌ای بر اساس فلسفه‌ی رهبر آپو در کوردستان انجام گرفته است. گیاپ بر این باور است که با جنگ خلق طولانی مدت، جامعه از 7 ساله تا 70 ساله بایستی در جنگ مشارکت ‌نمایند. هر کسی به شیوه‌ای و به اندازه‌ی توان خود، در این جنگ جای گیرد.    

       رهبر آپو، جنگ 40 ساله را طی چهار مرحله‌ی استراتژیک تعریف می‌نماید. نخستین مرحله‌ی استراتژیک از سال 1973 تا 1984 ادامه داشت. با تحزب شروع شده، مرحله‌ی هویت‌خواهی و با اراده گشتن که مرحله‌ی نخست پیشبرد این مبحث محسوب می‌گردد را به شناخت دشمن و خلق، اختصاص داده بود. دومین مرحله نیز در سال 1984 تا 1993 و سومین مرحله نیز از سال 1993 تا 2010 یعنی زمان جستجوی چاره‌یابی مسأله به شیوه‌ای دموکراتیک بود. یعنی نه تنها با جنگ، بلکه از طرق دیگر نیز مسأله توان چاره‌یابی را دارد. این نیز مطابق استراتژی جنگ خلق طولانی‌مدت ادامه دارد، زمان تأسیس ارتش گریلا بود. چهارمین مرحله نیز که از 2010 تا به امروز می‌باشد. مرحله‌ی چهارم جنگ خلق انقلابی که تحت‌عنوان مرحله‌ی دفاع مشروع، نام‌گذاری شد، بخش اصلی آن، خلق، قیام و جنگ گریلا بود. در مبارزه‌ی آزادی و استقلال، واقعیت خلقی جنگجو را به منصه‌ی ظهور رساندن، مستلزم پلان، پروژه‌ و آگاهی ژرف می‌باشد. در طول تاریخ، جنگ تنها با ارتش و نیرویی که جهت دفاع سازماندهی شده، محدود نمانده است، بلکه تمامی جامعه را نیز دربرگرفته که دشواری‌های آن نیز بسیار بوده است. بیشترین قیام‌های کوردها در کنار بگ‌، آقا و عشیره شکل گرفته است. یعنی هنوز، ذهنیت ملت و خلق میان کوردها مورد بحث نبوده است. بعبارتی دغدغه‌ی پیشاهنگان این قیام‌ها، چنین چیزی موجود نبوده و بیشتر تحت پیشاهنگی عشیره، بگ و شیخ، براه برده شده است. مرزهای جغرافیایی بر مشارکت جامعه در این قیام‌ها نیز تأثیر منفی داشته که پرواضح است سبب گشته تا قیام بصورت کامل به وقوع نپیوندد.

       اگر ما به موضوع مبارزه و جنگی که بر اساس فکر و فلسفه‌ی رهبر آپو و تحت پیشاهنگی PKK و نیروهای گریلای مدافع کوردستان، توسعه می‌یابد، به بحث بپردازیم موضوع عمیق‌ و گستردگی بیشتری خواهد یافت. چهل سال جنگ و مبارزه‌ای که بدون وقفه شکل گرفته و هنوز نیز بر سر کار است و همچنین از تمامی جنگ‌هایی که برای آزادی، صلح، دموکراسی و برابری انجام گرفته است، گسترده‌تر و طولانی‌مدت‌تر بوده است. این جنگ هر ده سال، مرحله‌ای را پشت‌سر گذاشت و اکنون نیز در مرحله‌ی چهارم خود یعنی استراتژی جنگ خلق انقلابی قرار دارد. جنگی یکپارچه و چندبعدی است. جنگی که کادرهای حرفه‌ای و هسته‌ از همان آغاز، نیروی خود را برای مبارزه و جنگ سازماندهی کرده، خود را تعلیم داده و همزمان جامعه را نیز آموزش دادند، صورت پذیرفت. در مبارزه‌ی خلق‌ها، مسئله‌ی مهم آموزش جامعه و سازماندهی‌ آنهاست که در ادامه‌ی حیات اجتماعی جایگاهی فراتر از نان و آب را دارا می‌باشد. رهبر آپو در اینباره می‌گویند:‌ “استراتژی جنگ خلق انقلابی در این مرحله‌ از مبارزه، ضرورتی حیاتی و تاریخی را دارا می‌باشد. این استراتژی نیز جنگ را از بصورت همبسته و فراگیر رهبری می‌کند. به دیگر معنا هر فرد از جامعه درون کار و فعالیت جای می‌گیرد، اما درون واقعیت کوردستان کسی مدنی نبوده و هر کس نقش جنگجو داشته و بایستی بر همین مبنا نیز کار کنند. وضعیت جامعه‌ای که 24 ساعت با خطر قتل‌عام و نابودی روبروست، توسعه و ژرفابخشی به مبارزه را بر ما واجب می‌نماید.

       لازم است جامعه‌ای تحت حمله و هجومی قرار گرفته باشد، هر کسی نیز در جنگ مشارکت نماید، در غیر اینصورت این جنگ به پیروزی نخواهد انجامید. بلکه با خطر امحا روبروست، برای آنکه این خطر را از میان بردارد، خود را از هر نظر سازماندهی کرده و در جنگ مشارکت می‌کند. مقاومتی بزرگ و گسترده را برگزیده و اجازه نمی‌دهد، تحت هیچ شرایطی دشمن میهن‌اش را اشغال نماید. زیرا با یک کشتار نظام‌‌مند و وسیع مواجه می‌باشد. امروزه، قتل‌عام نه تنها به شیوه‌ای فیزیکی است، بلکه دشمن قتل‌عام را در تمامی ابعاد حیات جامعه رواج می‌دهد. قبلاً قتل‌عام بیشتر به گونه‌ای فیزیکی بود، اما اکنون شکلی گسترده‌تر به خود گرفته، از لحاظ فرهنگی و سیاسی به خود گرفه است. تفاسیر کلاوزویتز (1780 ـ 1831) در رابطه با آگاهی و علم جنگ، هشت کتاب نوشته که یکی از آنها نیز درباره‌ی خلق جنگجوست. می‌گوید این خلق به اندازه‌ای که قتل‌عام شده و نابود می‌گردد، بایستی خود را سازماندهی کرده و بجنگد. این را رهبری ما در همان ابتدا برای جامعه‌ی کورد تفسیر نمود و راه و روش‌های آن را نیز مشخص ساخت. رهبری گفت:‌ “لازم است حتی یک نفر از افراد جامعه از حیطه‌ی سازماندهی بیرون نمانده و واقعیت خلقی که می‌جنگد را به منصه‌ی‌ ظهور برساند.” یعنی این جنگ، جنگ موجودیت، خودسازماندهی و در یک کلام، جنگ بنیاد نهادن ساختار خودمدیریتی است. خلقی که در چنگال نابودی گرفتار آمده، لازم است از هر نظر درون چرخه‌ی سازماندهی قرار گیرد. برای دفاع ذاتی، ضرورت می‌یابد که هر فردی از جامعه دارای آستانه‌ی آگاهی مشخص بوده و ایستار خود را مطابق آن روشن نماید. در جامعه‌ای همچون کوردستان که قتل‌عامی چنین را تجربه می‌نماید، فردی و یا خانواده‌ای نمی‌تواند به شیوه‌ای شخصی تفکر کرده و تنها از خود و خانواده‌ی خود حفاظت و حراست نماید. اگر ذهنیت بسته‌ی شخصی و خانواده‌گرایی در اولویت باشد، آنزمان برنامه‌های دشمن را نمی‌توان پوچ ساخت. بدین‌شکل قادر به سازماندهی خود نخواهد بود و در عین حال نیز از توان برساخت سیستم خودویژه‌ی خود را نمی‌تواند برساخت و پروژه‌ی خود را اجرایی ساخت. یعنی فرد و جامعه لازم است که نسبت به موضوع ژینوساید آگاه بوده و مسئولیت خود را در این مرحله‌ی تاریخی به جای آورد.

       در استراتژی چهارم جنگ خلق انقلابی، رهبر آپو بیان داشت:‌ “سیستم ملت دموکراتیک بر پایه‌ی پارادایم جامعه‌ی دموکراتیک، اکولوژیک و آزادی زن میسر می‌باشد و 9 بُعد را برای تکوین سیستم ملت دموکراتیک مشخص ساخته است. در چهارچوب این ابعاد، ضرورت می‌یابد که تمامی جامعه خود را سازماندهی نماید. روژئاوای کوردستان که فرصت اجرایی کردن تمامی این ابعاد وجود داشته ضروری است که سازماندهی و نهادینه‌سازی آن را انجام دهد. در شرق کوردستان اگر به شیوه‌ی مستقیم، فرصت و امکان اجرایی ساختن این ابعاد وجود ندارد و در مرحله‌ی آماده‌سازی به سرمی‌برد، پس لازم است تا این آماده‌سازی‌ها را گسترده‌تر ساخته و خود را سازماندهی نماید. روح ملت دموکراتیکی که در شرق کوردستان روزانه در قیام، اعتراضات و فعالیت‌های فرهنگی و هنری برجسته می‌گردد، روحیه‌ای است که اگر سازماندهی گردد، اوج دموکراسی و آزادی را با خود به همراه خواهد داشت. در شرق کوردستان، اقشار مختلف جامعه به شیوه‌ی دموکراتیک و خودجوش درون مبارزه، کار و فعالیت و در حال قیام و اعتراض می‌باشد. براساس اهداف مشترک با دیگر خلق‌های ایران، اتحاد، یکپارچگی و بنیاد نهادن جبهه‌های دموکراتیک اقدام نمایند. سطح آگاهی اجتماعی، سیاسی و تاریخی خود را بالا ببرد.    

       از نظر ما جنگ خلق انقلابی در دو مرحله اجرایی می‌گردد، خلق و گریلا. در شرق کوردستان، ستون خلق بایستی فعال باشد. زمانی که جنگ گریلا نیز ضرورت یافت، آنزمان گریلا نیز فعال خواهد شد. خلق می‌تواند با خودسازماندهی، بسیاری از نهادهای دولتی و وجود آنها در کوردستان را ضعیف کرده و پوچ نمایند. آنچه را مربوط به مسایل اجتماعی‌ای که چاره‌ی آن نزد خودشان قرار دارد، لازم است به مداحلات نهادهای دولتی اجازه‌ی را ندهند. مسایل خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی‌ای که با کمیته‌های صلح، کمیته‌های زنان، کمیته‌های اقتصادی و آموزشی است را می‌توان به انحای مختلف حل نمود. این را از طرز و شیوه‌ی جنبش مردمی و روح مسئولیت اجتماعی خلق‌مان در شرق کوردستان که پیشاهنگ جنبش‌های مدنی و مردمی در ایران نیز هستند، می‌توان دریافت. در وقایع و بلایای طبیعی و غیرطبیعی‌ای که مردم در اقصی نقاط ایران با آن روبرو ماندند، این خود خلق بودند که به صورت همبسته و خودجوش به یاری همدیگر شتافته و اوج انسانیت و اخلاق را به شیوه‌ای دموکراتیک بروز دادند. اما نکته‌ای که موجودیت کوردها را حفظ می‌نمایند، ابعاد ملت ـ دموکراتیک خوددفاعی و یا همان دفاع مشروع می‌باشد. توسعه‌ی امکان و زمینه‌ی، سازماندهی اجتماعی آن را، بعدی حیاتی است. در عین حال، پرنسیپ جامعه‌ی اخلاقی و سیاسی است.

       رهبری تأکید نمود:‌”سیستم خود را بنیاد نهید.” یعنی به‌دست‌آوردن آزادی و موجودیت خود را گارانتی بخشید. در چهارچوب جنگ خلق انقلابی، نه تنها مربوط به بخشی می‌باشد، بلکه در ارتباط با تمامی ما می‌باشد. یعنی هر بخشی در جنگ خلق انقلابی، نقش آن چیست، مشخص باشد. نیروهای جنگ خلق انقلابی کیستند، ما مشخصه‌ی آن را کم و زیاد بحث نمودیم. در ابتدا زن و جوان، کارگر، کارمند، هنرمند، روشنفکر، سیاستمدار، معلم، مدافعان محیط زیست، حقوقدان، جامعه‌شناس و دکتر، همه می‌توانند کمیته‌های خود را به صورت خودویژه سازماندهی نمایند. درواقع انجمن‌های صنفی خود یکی از راه‌های اصلی و اساسی برای خودسازماندهی سیستم مدرنیته‌ی دموکراتیک بوده و پایه و بنیان آن می‌باشد. در عین حال، نیروی مردمی ـ اجتماعی، تمامی نیروهایی را که در جامعه جای می‌گیرند، دربرمی‌گیرد و سازماندهی اجتماعی را توسعه می‌بخشند. بیرون از مرزهای سیستماتیک دولت، خود را سازماندهی نمودن است. تمامی اصناف و اقشار جامعه، خارج از ذهنیت طبقاتی، اقتدارگرا و به شیوه‌ای دموکراتیک، کمیته‌ی خود را بنیاد نهاده و به شیوه‌ی قانونی و یا غیرقانونی، خود را سازماندهی کرده و جامعه را نیز مطابق آن سازمان می‌دهند. رهبری گفت: “جامعه‌ای که می‌جنگد، این نیز بدین معنا می‌آید که یک شخص بدون سازماندهی باقی نمی‌ماند.” حتی کودکان نیز بایستی سازماندهی گردند. این به معنای دست گرفتن سلاح و جنگ نمی‌باشد. حراست از خودبودگی، حفاظت از فرهنگ، زبان، جامعه، تاریخ، طبیعت، معیارها و دستآوردهای آن جامعه است. مسئولیت استراتژی چهارمین مرحله‌ی جنگ خلق انقلابی است. برای نمونه در عرصه‌ی اقتصادی، سرچشمه‌ی اجتماعی خود را بنیان نهند تا اگر درهای بیرون به روی آ‌ن‌ها گرفته شد، لازم است تا بتوانند با امکان و فرصت‌های در دست خود که قبلاً آماده‌سازی کرده‌اند، خود و جنگ را مدیریت و رهبری نمایند. این نیز به شیوه‌ای نه روزانه، بلکه به شیوه‌ای طولانی‌مدت لازمه‌ی تمرکز، تفکر، برنامه‌ریزی و اجرایی نمودن آن است. مثلاً اگر از نظر سازماندهی برای وضعیت جنگی، مداخله‌های بهداشتی و درمانی برای زخمی‌ها که توسط دکتر و پرستاران انجام می‌گیرد، قبلاً نشده باشد، مداخله‌های ساماندهی خلق در زیرزمین‌های سالم و خورد و خوراک خلق مهیا نشده باشد، در فرصت و امکان تنگ و محاصره، خلق قادر به مدیریت جنگ و زندگی با هم نخواهند بود.

       در رابطه با موضوع زبان، آموزش با زبان مادری و برای رهایی فرهنگ خود از نابودی، آموزش با زبان مادری خارج از مرز نهاد و سازمان‌های دولتی، میسر می‌باشد. شیوه‌ی آموزشی ملت دموکراتیک، حتی زیر درختی، پارکی و خانه‌ی خود را نیز برای آموزش ارزیابی می‌نماید. سالیان سال است که گریلاهای آزادی کوردستان در کوهستان‌های آزاد، در طبیعت و حتی بر روی سنگ‌ها و زیردرخت‌ها، آموزش‌های آکادمیک دیده‌اند و این دور از واقعیت و دسترسی نیست. فرهنگ و هنر خود را به خدمت این جنگ درآوردن و سازماندهی نمودن آن، نه تنها در کوردستان، بلکه نمونه‌های بزرگی در انقلاب‌ خلق‌ها در جهان، وجود داشته است. اتحاد و همگرایی برپایه‌ی اهداف مشترک به ویژه با خلق‌های منطقه برای بنیاد نهادن جامعه‌ای آزاد، بایسته و ضروری است. چراکه همیشه نیروهای اشغالگر و اقتدار دولت، خواهان آن هستند تا نیروهای ضد و مقابل خود را گوشه‌گیر کرده و بی‌تأثیر نمایند. شکستن این گوشه‌گیری و کنار نهادن با توسعه‌ی اتحادهای استراتژیک با خلق‌ها میسر و ممکن می‌باشد. بخش حقوقی تحت خدمت این استراتژی قرار گرفته و سازماندهی شود.

       واقعیت جنگ خلق انقلابی و یا واقعیت خلقی جنگجو که ما در این ده ساله‌ی آخر در واقعیت کوردستان و جامعه‌ی کورد، آشکارا دیدیم. رهبر آپو نیز به شیوه‌ای بسیار جزئی‌تر، تئوری، استراتژی و راه و روش‌های آن را برای ما مشخص نموده است. نمونه‌ی آن، انقلاب روژئاوا در ده ساله‌ی اخیر هم در میانه‌ی جنگ و هم حین سازماندهی و برساخت سیستم ملت دموکراتیک، موجود است. هزاران کس از نیروهای دفاعی و خلق شهید شدند. هنوز نیز جنگ در جریان است و در عین حال کار و فعالیت موبوط به برساخت و ساماندهی اجتماعی متوقف نشده است و هر دو را با هم مدیریت و سازماندهی می‌نماید. این موضوع نشانگر آن است، آن‌که بزرگترین نیروی اجتماعی را به شیوه‌ای منظم و مستمر مدیریت نماید، خود جامعه می‌باشد.

       در عین حال در جنگ خودمدیریتی شمال کوردستان در سور آمد و جزیر به همین شیوه بود، نمونه‌ی دیگر آن در جنوب کوردستان و در شلادزی، باز هم همان واقعیت خلق جنگجو را ایفا می‌نماید. در شرق کوردستان، بعد از انقلاب جمهوری اسلامی، خلق کورد نیز برای احقای حقوق خود، دست به فعالیت‌های مسلحانه نمودند.

          ادامه دارد…



    کژار