• برچسب‌ها:, ,

    برای آرامش مادرزمین، توسعه‌ی جنبش اکولوژیکی و زنان

    31 می, 2022

    آرین مهاباد

    تمام آن‌چه که مفهوم زیستن در جهان را معنی می‌بخشد به محیط زیست برمی‌گردد. به طور کلی محیط زیست، رفاه و تمام امکانات موردنیاز برای تمامی جانداران، من جمله انسان‌هایی که برای نابودی آن با تمام توان می­کوشند را نیز به صورت کاملاً رایگان فراهم می­کند. بدون‌شک خواندن این جملات در ذهن همه ما مفهوم مادر را نیز تداعی می‌کند! کسی که بدون هیچ چشمداشتی، همه‌ی زندگی خود را صرف اطرافیانش می­کند و با تمام توان سعی در فراهم کردن آرامش‌شان دارد.

    زنان به سبب قدرت آفرینندگی خود رابطه­ی قوی­تری با طبیعت دارند. البته که همه‌ی انسان­ها با محیط‌زیست خود ارتباط دارند، حتی انسان سیستم سرمایه­­دار هم هر چقدر که کم هم باشد ارتباطی بین خود و طبیعت را احساس می­کند، اما این ارتباط بین زنان و طبیعت بسیار قوی­تر است. از این رو زنان و محیط‌زیست جدایی‌ناپذیرند. زیرا هم زنان و هم طبیعت زندگی را ایجاد و حفظ می­کنند. ارتباط بین زنان و طبیعت به صورت کاملاً عمیقی در فرهنگ­های سراسر جهان نهفته است و هر بار با تحقیقات و کشف آثار تاریخی بیشتر این جدایی‌ناپذیری بیشتر ثابت می­شود. همچنین تحقیقات نشان می‌دهد که زنان در طول زندگی خود کمتر به محیط‌زیست آسیب می‌رسانند و بیشتر در پی حفظ و آبادسازی آن هستند. اما به دلیل مشارکت کمتر زنان در امور تصمیم‌گیرنده در جامعه‌های جنسیت‌گرا این اقدامات کمتر دیده می‌شوند.

    زنان بیشتر در پی حفظ محیط‌زیست هستند و در این راستا با وجود تمام موانع با همه‌ی توان خود تلاش می‌کنند. در تاریخ نیز اولین تظاهرات برای حفظ اکوسیستم توسط زنان انجام شد. جنبش چیپکو که یک جنبش حفاظت از جنگل بود و در سال 1973 در هند آغاز شد از اولین اقدامات سازماندهی شده‌ی زنان برای حفظ محیط‌زیست بود. که بیش از دو هزار زن در اعتراض به قطع درختان با احاطه‌ی فیزیکی ـ به معنای واقعی کلمه در آغوش کشیدن درختان ـ قطع درختان را متوقف کردند. آن‌ها همچنین از منابع آب در برابر کنترل شرکت‌ها محافظت کردند. به طور مشابه، جنبش کمربند سبز، جنبش حفاظت و جنگل‌داری که در کنیا در روز زمین در سال 1977 سرچشمه گرفت، یکی دیگر از تلاش‌های معروفی است که توسط زنان آغاز شد. زنان در سراسر جهان به مبارزه با تغییرات آب و هوایی، انتخاب‌های مصرف پایدار و بهبود دسترسی، کنترل و حفظ منابع ادامه می‌دهند. صدای آن‌ها باید به طور همه‌جانبه در سیاست‌گذاری و تلاش‌های اجرایی در هر مرحله برای رفاه نسل‌های آینده ادغام شود.

    در سده‌ی حاضر، با توجه به کائوسی که امروزه سیستم کاپیتالیسم در آن گرفتار آمده است، در حد جهانی با بحران‌های جدی روبه‌رو هستیم. در چنین عصری که انسان به گرگ انسان تبدیل شده است و با توجه به واقعیت سیستم جنگ‌ها، قتل‌عام زنان، مسائل نفوس، معضلات اکونومی و اکولوژی، گرسنگی، بیکاری، بیماری(پاندمی)، خودکشی‌ها و غیره، به مشکلات جدی تبدیل شده‌اند و براین اساس نیز نیاز به راه‌حلی ضروری و بدون وقفه دارند. در آخر نیز پاندمی کووید 19 که تمام دنیا را دربرگرفت، نه تنها در بسیاری ابعاد جوامع و زندگی را فلج نمود، در عین حال دولت‌ها و سیستم اقتصادی آنان را در حد چشمگیری تأثیر نمود. همچنین تحت حاکمیت درآوردن زنان و طبیعت در یک مقطع زمانی و از جانب همان قدرت‌ها صورت گرفته است. زندگی‌ای که بر مبنای بردگی زن از جانب تمدن بنا نهاده شده با گذشت زمان بیشتر طبیعت را تحت فشار قرار می‌دهد.

    رفتار با زنان در جامعه یک شاخص محتمل از رفتار با زمین است و بالعکس. از آنجایی که ما در یک جامعه سرمایه‌داری و مردسالار(یا مرد محور) زندگی می‌کنیم، ظلم به زنان و تخریب طبیعت یک پیامد طبیعی است. یعنی هم زنان و هم طبیعت، زندگی را ایجاد و حفظ می‌کنند و هر دو از تأثیر استعمار و توسعه‌ی پسااستعماری رنج می‌برند. تخریب سیاره‌‌ی زمین و استثمار زنان همگی به مردسالاری مرتبط است و بی‌ارزش شدن هر دو منجر به شرایط فاجعه‌باری هم برای کره زمین و هم برای زنان شده است. دلیل بحران‌های موجود را نمی‌توان تنها در صنعت‌گرایی یا رشد بیش از حد جمعیت دانست. در حقیقت این مسأله نیازمند واکاوی مفهوم حاکمیت بر طبیعت و به دنبال آن پیدا کردن برون‌رفتی تازه بر اساس مساله‌ی زن می‌باشد.

    زنان کمی بیش از نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می‌دهند، اما زنان، مسئول تغذیه‌ی بیشتر آن هستند، به ویژه در مناطق روستایی کشورهای در حال توسعه. زنان بین 60 تا 80 درصد مواد غذایی را در کشورهای در حال توسعه تولید می‌کنند و با این حال، آنها رسماً تنها 2 درصد از زمین‌های سراسر جهان را دارا هستند. قوانین و رسوم وراثت تاریخی اغلب کنترل مستقیم زنان بر زمین را ممنوع یا محدود می‌کند. حتی زمانی که زنان قادر به مالکیت و اجاره‌ی زمین باشند، ممکن است نتوانند وام یا بیمه‌ای را برای حفظ منابع خود تضمین کنند. فقدان حقوق عادلانه‌ی زمین، همچنان یک مانع بزرگ برای توانمندسازی زنان و کاهش فقر است.

    زنان در کشورهای در حال توسعه، عمدتاً مسئول مدیریت و حفظ منابع برای خانواده‌های خود هستند. زنان، زمان زیادی را صرف جمع‌آوری و ذخیره آب، تأمین منابع سوخت، غذا، علوفه، مدیریت زمین، جنگل، تالاب یا زمین‌های کشاورزی می‌کنند. از آن‌جایی که زنان مراقب اصلی کودکان، سالمندان و بیماران هستند، کل جوامع به آن‌ها متکی هستند. برای مثال، دانش سنتی و نسلی آنها از تنوع زیستی، داروها، تعادل تغذیه‌ای و روش‌های تناوب زراعی را در اختیار جوامع قرار می‌دهند. هنگامی که خشکسالی، بارندگی‌های نامنظم یا طوفان‌های شدید دسترسی به این منابع اولیه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد، زندگی زنان ـ و زندگی خانواده‌های آنها ـ می‌تواند به شدت تحت‌تأثیر قرار گیرد. در واقع، مطالعات نشان داده‌اند که بلایای طبیعی به طور نامتناسبی به زنان ضربه می‌زند، نرخ امید به زندگی زنان را کاهش می‌دهد و زنان را بیشتر از مردان می‌کشد، به ویژه در جایی که سطح برابری جنسیتی پایین است.

    بر همین اساس و با توجه به معضلات موجود، جامعه‌ی زنان آزاد شرق کوردستان(کژار)، کمپینی با عنوان “علیه قتل‌عام زنان و معدوم ساختن طبیعت، مبارزه نماییم” را اعلام نمود. کژار بیان داشت: «سال ٢٠٢١ یکی از سخت‌ترین سال‌‌‌ها برای زنان و محیط زیست بود. زیرا هم زنان و هم محیط زیست آماج حملات حاکمیت و اشغالگران خاک و آب و هوا قرار گرفتند. این حملات در برخی از کشورها تنها از سوی نظام‌های حاکم روی دادند، اما در خاورمیانه و بویژه در کوردستان هم از سوی حاکمان و هم از سوی اشغالگران کوردستان به شیوه‌ای همه‌جانبه و سیستماتیک صورت گرفتند. این حملات از راه‌های مختلفی از جمله سوزاندن و قطع درختان، مسدود کردن آب رودخانه‌ها و استفاده از سلاح‌های ممنوعه انجام گرفت. همچنین حملات همه‌جانبه و سیستماتیکی هم علیه زنان انجام گرفت که می‌توان به تداوم قتل به بهانه‌ی ناموس، تحمیل آداب و رسوم دولتهای بیگانه که هیچ هم‌خوانی با فرهنگ کوردی ندارند، جنگ، اشغالگری و فقر اشاره کرد. تمامی این حملات انجام شد به دلیل اینکه زنان و طبیعت غیرقابل تفکیک از همدیگر هستند و این دو می‌توانند در رهایی بشریت از باتلاق نظام نئولیبرال و سرمایه‌داری نقش ارزشمند و موثری را ایفا کنند. به همین دلیل حاکمیت حملات خود علیه زنان و طبیعت را با هدف سیطره‌ی کامل بر آنان شدت بخشیده است. اگر چه حاکمیت با این حقیقت بیگانه است که نابودی این دو واقعیت، نابودی خود او هم هست. این وضعیت در شرق کوردستان بسیار شفاف در معرض دید است و متأسفانه روزانه شاهد قتل و خودکشی زنان، سوزاندن و قطع درختان و مسدود کردن آب‌های کوردستان از جانب حکومت اقتدار رژیم ایران هستیم. این ذهنیت ضدبشری در ایران و شرق کوردستان بحران‌های زیست‌محیطی و اجتماعی زیادی را به دنبال داشته است. همانطور که در سال گذشته دیدیم، قتل زنان و از بین بردن طبیعت هم در شرق کوردستان و هم در بلوچستان، لرستان و همچنین دیگر مناطق موجود در جغرافیای ایران به میزان بسیار زیادی افزایش یافت.»

    به همین سبب زنان باید گرد هم آیند تا راه‌هایی را که از طریق آن جنبش زنان و جنبش‌های ​​محیط‌زیست‌گرایی ممکن است برای ترویج احترام به زنان و جهان طبیعی ترکیب شوند و با این تصور که سابقه‌ی تاریخی طولانی همراهی زنان با طبیعت منجر به سرکوب هر دوی آنها شده است، برانگیزند. زنان و طبیعت اغلب به‌عنوان هرج‌ومرج، غیرمنطقی و نیازمند کنترل به تصویر کشیده می‌شوند، در حالی که مردان اغلب به‌عنوان منطقی، منظم و در نتیجه قادر به هدایت استفاده و توسعه‌ی زنان و طبیعت توصیف می‌شوند. این ترتیب منجر به ساختار سلسله مراتبی می‌شود که به مردان قدرت می‌دهد و امکان استثمار زنان و طبیعت را فراهم می‌کند، به‌ویژه تا آن‌جا که این دو با یکدیگر مرتبط هستند. بنابراین، حل مسایل زنان و محیط زیست، طبیعتاً به دست زنان و طرفداران محیط‌زیست انجام خواهد شد.



    کژار