نقش و جایگاە زنان در عرصە انتخابات از مشروطە تا کنون
21 ژوئن, 2021نقش و جایگاە زنان در عرصە انتخابات از مشروطە تا کنون
روزرین کمانگر
مشــارکت سیاســی در عرصــهی سیاســت اجریــی هــر جامعــه از اهمیــت و جایــگاه برجسـتهای برخـوردار اسـت. فرهنـگ سیاسـی نیـز زادگاه همیـن مشـارکت سیاسـی اسـت. بـه هـر انـدازه فرهنـگ سیاسـی از فرهنـگ انقیـاد و تابعیـت بـه طـرف فرهنـگ مشـارکتی تغییــر یابــد، میــزان مشــارکت سیاســی نیــز افزایــش می یابــد و انــواع آن نیــز متفــاوت می گـردد. بعبارتـی یکـی از اهـداف توسـعهی سیاسـی در هـر جامعـه، گسـترش مشـارکت گروههـای مختلـف اجتماعی میباشـد. پـس مشـارکت سیاسـی جامعـه، یـک نیـاز مبـرم بـرای اجتماعـات انسـانی بحسـاب می آیـد. از طریـق همیـن مشـارکت اسـت کـه حضـور و مطالبــات خلــق یــا مســتقیما تاثیــر می گــذارد و یــا تــوان تاثیرگــذاری را دارد. البتــه چنیــن عملکردهایــی در جامعــهای دموکراتیــک کــه در آن خلــق نقــش اصلــی و تعییــن کننـده را دارنـد، امـکان پذیـر اسـت. بعنـوان نمونـه در فضـای متشـنج و خفقـان آور حاکـم در ایـران ، مشـارکت کامـلا معنـای خویـش را از دسـت می دهـد. آنچـه کـه از عملکـرد دولـت ایـران در طـول تاریـخ خـود و بویـژه دهههـای اخیـر، مشـخص و نمایـان اسـت، ایـن بـوده کـه جامعـهی زنـان کـه نیمـی از جمعیـت ایـران را تشـکیل میدهنـد، نـه حـق شرکـت در امـور سیاسـی در سـطح کلان را دارنـد و نـه از حـق مشـارکت در حیـات جمعـی را برخــوردار میباشــند. پــس بایــد گفــت تمام تلاش اربابــان سیاســی بــر آن بــوده کــه سیاسـت را پدیـدهای مردانـه جلـوه دهنـد و در ایـن میـان، زنـان کـه بعنـوان بخـش قابـل توجهـی از جامعـه نقشـی بسـزا را در آن ایفـا میکننـد، همـواره بـا موانعـی صرفـا جهـت عـدم مشـارکت خویـش مواجـه میگردنـد. در ایـن نوشـته بدنبـال پاسـخ بـه ایـن پرسـش هسـتیم کـه میـزان مشـارکت سیاسـی زنـان و بویـژه حضورشـان در انتخابـات ایـران بـه چـه میـزان بـوده ومی باشـد؟ چـه موانعـی موجـب عـدم مشـارکت آنـان گردیـده؟ آیـا سیاسـت ایـران پـس از روی کار آمـدن جمهـوری اسلامی، زمینـه را بـرای مشـارکت زنـان در عرصههـای سیاسـی فراهـم نمـوده؟ اگـر فراهـم گشـته اسـت، بـه چـه منظـور و چـرا؟ و اگـر خیـر، بایـد چـه کـرد و بـرای ایجـاد تغییـر و تحـول در شرایـط موجـود چـه راهـکاری اندیشـید؟ از همیـن لحـاظ جهـت پاسـخدهی بـه ایـن سـواالت لازم اسـت کـه چشـماندازی بـه تاریـخ ایـران و نقـش زنـان در عرصـهی سیاسـی و بویـژه حضورشـان در انتخابـات را داشـته باشـیم.
در ایـران، پیشـینهی واکنـش در برابـر وضعیتـی کـه زنـان در آن قـرار داشـتند، بـه زمـان جنبـش مشروطیـت بـاز میگـردد. قبـل از مشروطیـت نیـز ذهنیتـی کـه بـر جامعـه حکمفرمـا بـود کـه مجـال فعالیـت بـه زنـان را نمیداد. اگـر بـه کمـی پیشـر از آن بـاز گردیـم، چنیــن میتــوان گفــت کــه در دوران قاجاریــه، در مجلــس اول و دوم زنــان حــق رای نداشــتند. درســال ١٣٢٧ نظامنامــهی انتخابــات تهیـه شـد و بـه تاییـد محمدعلـی شـاه رسـید کـه در آن نظامنامـه زنـان در زمـرهی افـرادی شـمرده شـدند کـه از حـق انتخـاب کـردن، مطلقـا محـروم بودنـد. برخـی از قوانینـی کـه در آن زمـان مطـرح شـدهاند، بـه شرح ذیـل اسـت: افرادی که اجازهی رای نداشتند:
•افراد خارج از رشد
•تبعه خارجه
•اشخاصی که خروجشان از دین اسلام در حضور یکی از حکام شرع جامعالرشایط به ثبوت رسیده باشد
•ورشکستگان بتقصیر
•مرتکبین قتل و رسقت و مقصرینی که مستوجب مجازات قانونی اسلامی شدهاند.
•معروفین به ارتکاب قتل و سرقت و غیره که شرعاً برائت خود را ثابت نکرده باشند.
•اهل نظام بری و بحری (نظامیان) که مشغول خدمتند.
در هـمان دوران، امـا در مجلـس دوم، در سـال ١٢٩٠ در نظام نامـه ی انتخابـات تغییراتـی صـورت گرفـت کـه عـلاوه بـر افـرادی کـه از دادن رای در مجلـس اول محـروم گشـته بودنـد، در ایـن دوره نیـز بـه تعـداد آنانـی کـه اجـازهی رای نداشـتند افـزوده شـد:
•متکدیان
•اشخاصی که به وسائل بیشرفانه تحصیل معاش مینمایند
•مقرصین سیاسی که بر ضد اساس حکومت ملی و استقلال مملکت قیام و اقدام کرده اند
البتـه فقـدان دسترسـی بـه حـق قانونـی، مانعـی در راه جنبشهـای بعـدی نشـد و زنـان بـه فعالیـت میپرداختنـد. در جنبـش تحریـم تنباکـو زنـان توانسـتند کـه تاحـدودی رشـد اجتماعـی خویـش را بـه منصـهی حضـور رسـانند و دولـت ناچـار شـد کـه امتیـاز توتـون و تنباکـو را لغـو نمایـد. بعبارتـی در کل رونـد مشروطـه، یعنـی از آغـاز مقدمـات، حضـور زنـان مشـاهده میشـد و بعنـوان بخشـی از یـک جنبـش عمومـی فعالیـت میکردنـد. بعـلاوه بعدهـا بـا فعالیتهایـی کـه انجـام دادنـد، توانسـتند سـازمانهای خـاص خویـش را شـکل دهنـد و بـه فعالیتهـای جداگانـه در زمینـەی مسـائل خـاص خـود بپردازنـد کـه البتـه بـا موانعـی از سـوی دولتمـردان مواجـه میگردیدنـد و مجبـور میشـد کـه جهـت از میـان برداشـتن ایـن موانـع و همچنیـن پررنگتـر نمودن حضـور خویـش، بـه شـیوههای گوناگـون در عرصههـای مختلـف فعالیـت نماینـد. پـس از پیـروزی جنبـش مشروطـه و تشـکیل مجلـس شـورای ملـی، طـرح حـق رأی و انتخـاب زنـان در مجلـس مطـرح شـد، قانونـی کـه در ابتـدای امـر نسـوان(زنان) را در ردیـف خـارج شـدگان از دیـن اسـلام، دیوانـگان، تبعـه خارجـه، دزدان و قاتلیـن، گدایـان و متکدیـان و اشـخاصی کـه کمـر از ۲۰ سـال داشـتند، قـرار مـیداد کـه حقـی بـرای رأی نداشـتند، ایـن بـار از حـق انتخـاب کـردن و انتخـاب شـدن زنـان سـخن بــه میــان میآمــد. بــرای نخســتین بــار فراکســیون حــزب تــوده در مجلــس بــه ســال ١٣٢٢ طــرح اعطـای حـق رأی بـه زنـان را بـه مجلـس ارائـه نمـود. در واقـع حـق رأی زنـان در حـدود ۲۰ سـال پـس از طـرح آن در سـال ١٣٤١ تحـت عنـوان لایحـه ی انجمنهـای ایالتـی و ولایتـی کـه یکـی از بندهـای آن اشــاره بــه ایــن موضــوع داشــت، بــه رســمیت شــناخته شــد. الزم بــه ذکــر اســت کــه جنبــش مرشوطـه در سـال ١٢٨٥خورشـیدی بـه پیـروزی دسـت یافـت. پـس از آن بـود کـه زنـان بـه گونـهای رســمی توانســتند در انتخابــات گوناگــون شرکــت نماینــد. در ایــن میــان، عــدهی زیــادی از افــراد از اقشـار گوناگـون بـا تصویـب ایـن قانـون بـه مخالفـت برخواسـتند. برخـی از علمـا و روحانیـون نیـز از جملـه افـرادی بودنـد کـه از مطـرح شـدن ایـن موضـوع و پـس از تصویـب آن، از اجـرا شـدن آن ناراضـی بودنـد آیتاللـه کاشـانی کـه بعنـوان مبـارز دوران مشروطـه و نماینـده مجلـس در آن دوران شـناخته میشـد، در مـورد ایـن موضـوع نیـز هماننـد دیگـران، چنیـن میاندیشـید کـه زنـان بایـد در خانـه بماننـد و بـه وظیفـهی اصلـی خـود یعنـی خانـه داری و پـرورش فرزنـد بپردازنـد. آنچـه کـه روشـن اسـت، علـما و روشـنفکرانی کـه با حمایـت زنان، توانسـتند در جنبـش مشروطـه پیـروز گردنـد، فـارغ از مسـائل سیاسـی، در تمامــی عرصههــا از حضــور فعــال زن در هــراس بودنــد و ســعی در رایــج نمـودن اسـتدلال و تفکـر خویـش در سراسر ایـران نمودنـد. البتـه در روزگاری کـه کمتـر زنـی فعالیـت اجتماعـی داشـته اسـت و وظیفـه اصلـی وی تربیـت فرزنـدان پنداشـته میشـده اسـت، چنیـن واکنشـی از جانـب روحانیـت و اقشـار تحصیلکـردهی (آکادمیـک) دور از انتظـار نمینمـود. مخالفـان ایـن موضـوع، تنهـا علـما و روحانیـون نبودنـد، بلکـه دیگـر اقشـار جامعـه نیـز بــر اســاس اینکــه وظیفــهی اصلــی زنــان را تربیــت فرزنــدان میدانســتند بــا آن بــه مخالفــت برخواســتند و بــا گفــتن ایــن جملــه کــه زنــان ایــران نیمــی از ملــت ایــران را در دامــان خــود میپروراننــد و وظیفــهی مقــدس و ســنگینتری دارنــد، نبایــد در پــارهای از مســائل سیاســی و اجتماعــی از قبیـل انتخابـات شرکـت کننـد تـا بهتـر و بیشـر بتواننـد بـه خانـواده و فرزنـدان خویـش رسـیدگی نماینـد. در حـدود سـال ۱۳۳۹ بـود کـه جمعـی از روحانیـون قـم تحـت عنـوان «از اسـلام چـه میدانیـم؟» دسـت بـه انتشـار مجموعههایـی مرتبـط بـا مسـائل روز زدنـد. اولیـن قسـمت از ایـن سلسـله انتشـارات، «زن و انتخابـات» نـام داشـت. آیت اللـه نـاصر مـکارم شـیرازی در مقدمـهی ایـن مجموعـه بـه منظـور تببیـن چرایـی عـدم حـق رای زنـان ، بیــان میکنــد کــه «یکــی از ریشــههای مشــکلات مــا، غلبــهی احساســات بــر عقلهــا اســت.« بعبارتـی میخواسـتند کـه از طریـق تحلیلات و تفسـیراتی کـه البتـه از سـوی هـر یـک از مراجـع بـه شـیوهای صـورت میگرفـت، زنـان و عملکـرد آنـان و حتـی انتخابهـای آنـان را کامـلا بـدور از منطـق و عقـل وانمایـی کننـد. واکنـش علمـا و روحانیـون تنهـا بـه سـالیان پیـش از تصویـب حـق رای زنــان محــدود نشــد. در ســال ۱۳۴۱ و پــس از بــه تصویــب رســیدن لایحــهی انجمنهــای ایالتــی و ولایتـی، علمـا بـا حمایـت طلاب و بـزرگان اصنـاف اعـتراض کردنـد کـه در شرع اسلام حـق رأی فقـط بـه مـردان داده شـده اسـت. در آن زمـان جمعـی از علمـای طـراز اول وقـت چـون خمینـی، محمـد حسـین طباطبایـی، احمـد حسـینی زنجانـی، محمـد موسـوی یـزدی و … در اعلامیـهای مشتـرک بـه حکومـت وقـت اعـتراض خـود را نسـبت بـه تصویـب ایـن قانـون ابـراز داشـتند و آن را غیـر قانونـی نامیدنــد. در قســمتی از ایــن پیــام چنیــن آمــده اســت: «گلایــه از وضعیــت بــد اقتصــادی و بــی تدبیـری مسـئولان»!! بـا ایـن وضـع رقتبـار بـه جـای آنکـه دولـت درصـدد چـاره برآیـد، سر خـود و مـردم را گـرم میکنـد بـه امثـال دخالـت زنـان در انتخابـات، یـا اعطـای حـق زنهـا، یـا وارد نمـودن نیمـی از جمعیـت ایـران را در جامعـه و نظایـر ایـن تعبیـرات فریبنـده، کـه دادن حـق رای بـه زنـان، جـز بدبختـی و فسـاد و فحشـا چیـز دیگـری را بـه همـراه نـدارد. آرام آرام مخالفتهـا بیشـر جنبـهی سیاسـی پیـدا کـرده بـود؛ بـه گونـهای کـه مخالفـان میگفتنـد در جامعـهای کـه مـردان نمیتواننـد انتخـاب کننـد اجــازه رای دادن بــه زنــان تمســخری بیــش نیســت . خمینــی جلســهای در قــم تشــکیل داد و سرانجـام تصمیـم بـه ارسـال تلگـراف بـه محمدرضـا شـاه پهلـوی در جهـت بـه مخالفـت بـا سـه بنـد لایحـه انجمنهـای ایالتـی و ولایتـی از جملـه اعطـای حـق رای بـه زنـان ایرانـی گرفـت کـه اصـل مربـوط بـه حـق رأی زنـان از مهمتریـن اعتراضـات وی بـود؛ همچنیـن خطـاب بـه ملـت نیـز گفتـه بـود: « مـا بـا ترقـی زنهـا مخالـف نیسـتیم. مـا بـا ایـن فحشـا مخالفیـم. بـا ایـن کارهـای غلـط مخالفیـم. مگـر مردهـا در ایـن مملکـت آزادنـد کـه زنهـا آزادی داشـته باشـند؟«
در دور دوم مجلـس شـورای ملـی؛ مـادهی چهـارم نظامنامـهی انتخابـات بـه بحـث و بررسـی رسـید. در ایـن جلسـه بـود کـه حسـن مـدرس، اسـتدلال کـرد کـه قوانیـن موجـود بـه خوبـی حقـوق زنـان را حفـظ میکنـد و هشـدار داد که اعطـاء حـق رأی بـه زنـان بـه بیثباتـی سیاسـی، فسـاد مذهبـی و هـرج و مـرج اجتماعـی خواهـد انجامیـد. هنگامـی کـه طـلاب قـم بـرای مخالفـت و اعـتراض بـا پیشـنهاد اعطـای حـق رأی بـه زنـان بـه خیابانهـا ریختنـد، یـک نفـر کشـته و دوازده تـن مجـروح شـدند. علیرغـم موانعـی کـه طـلاب، فقههـا و حتـی برخـی از روشـنفکران در برابـر زنـان، قـرار میدادنـد، بالاخـره در سـال ١٣٤٢ بیسـت و یکمیـن دورهی مجلـس شـورای ملـی برگـزار شـد و زنـان بـرای اولیـن بـار در تاریـخ ایـران، بـه مجلـس راه یافتنـد. در دورهی بیسـت و سـوم مجلـس شــورای ملــی ١٧ تــن از بانــوان بعنــوان نماینــدهی مجلــس انتخــاب شــدند. از ســویی زنــان در ســه مجلــس نخســت ســنا حضــور نداشــتند و در مجلــس چهـارم کـه در سـال ١٣٤٢ تشـکیل شـد، فقـط دو زن حضـور داشـتند. ترکیـب مجلـس پنجـم بـه همیـن شـکل ادامـه یافـت و در مجلـس ششـم ٤ زن حضـور یافتنـد و در آخریـن مجلـس سـنا دو زن حضـور داشـتند. البتـه اگرچـه حضـور زنـان در ایـن دوران نسـبت بـه دوران گذشـته بهـتر شـده بـود، امـا حضـور از آن همەی بانـوان ایرانـی نبـود و فقـط متعلـق بـه بخـش اندکـی از جامعـهی زنـان بـود و طبقـهی خاصـی(ارشاف و درباریـان) را شـامل میشـد و مشـارکت در سـطح تـوده هیـچگاه بـه معنـای واقعـی اتفـاق نیفتـاد. از ایـن رو نمیتـوان آنهـا را سـخنگوی نیازهـا و مطالبـات متنـوع زنـان دانسـت و از آنجایـی کـه انتخابـات در سیسـتم حکومـت پهلـوی مبتنـی بـر رویهایـی دموکراتیـک نبـود، صرفـا حضـور زنـان را نمیتـوان مشـارکت خوانـد.
زنان پس از انقلاب ٥٧
زنــان آزادیخــواه در انقلابــی کــه در ســال ٥٧ در ایــران صــورت پذیرفــت، نقــش مهمــی داشــتند و بــا برگـزاری تظاهـرات سـعی بـرآن داشـتند کـه وضعیـت خویـش را بهبـود بخشـند. پـس از روی کار آمـدن جمهـوری اسلامی، برخـی از طلابیـون و در راس آنـان خمینـی، نـه تنهـا بـا حضـور زنـان در انتخابـات مخالـف نبـود، بلکـه بـا جملاتـی از قبیـل «مـا ایـن پیـروزی را از بانـوان داریـم، قبـل از اینکه از مـردان داشـته باشـیم و یـا بانـوان ایـران در ایـن نهضـت سـهم بیشـری از مـردان دارنـد،» سـعی داشـت کـه نیـروی زنـان را، در راسـتای دسـتیابی بـه منافـع خویـش بـکار گیـرد. البتـه پـس از تظاهـرات ٥٧ و پیشـاهنگ بـودن زنـان ، دولـت کامـلا بـر نیـروی زنـان واقـف گردیـد و بـا سرکـوب بیـش از پیـش، عرصـه را بـرای حضـور زنـان تنـگ نمود و تحـت نـام دیـن و عـرف و خدمـت بـه خانـواده، چهـار دیـواری منـزل را بهتریـن مـکان بـرای آنـان فـرض کـرد. از سـویی نیـز اگـر از آزادی انتخـاب صحبـت میکـرد، ایـن آزادی تـا زمانـی ادامـه میداشـت کـه بـه منافـع نظـام، کـه همانـا زاییـدهی ذهنیـت مردسـالار اسـت، ضربـه نزنـد و آنچـه کـه مشـاهده میشـد، ایـن بـود کـه زنـان پـس از انقـاب اسـلامی بیشـر انتخـاب کننـده بودنـد تـا انتخـاب شـونده. ایـن را میتـوان از تعـداد زنـان راه یافتـه بـه مجلـس و دیگـر نهادهـای سیاسـی دریافـت. بعنـوان مثـال در اولیـن دورهی مجلـس شـورای اسـلامی ٤ زن حضـور داشـتند. در دومیـن دوره نیـز تعـداد زنـان داوطلـب ٢٥ نفـر بـود کـه از میـان آنـان فقـط ٤ نفـر توانسـتند کـه در مجلـس حضـور داشـته باشـند. در سـومین دورهی انتخابـات نیـز ماننـد تعـداد دورههـای پیـش ٤ زن وارد مجلـس شـوند. در پنجمیـن دوره ١٤ تـن توانسـتند بـه مجلـس راه یابنـد. در ششـمین دوره نیـز ١٣ نفـر موفـق بـه کسـب رای بـرای حضـور در مجلـس شـدند. در هفتمیـن دوره نیــز ماننــد دورهی قبــل ١٣ تــن وارد مجلــس شــدند. در هشــتمین دورهی انتخابــات نیــز تعــداد بانــوان بــه ٨تــن کاهــش یافــت، در دورهی نهـم نیـز تعـداد آن بـه ٩ نفـر رسـید، در دورە های دهم و یازدهم هم از سد ١٨ نفر هم عبور نکردند. بـا بررسـی تعـداد زنـان در مجلـس و قانونگــذاری، حضــور کمرنــگ زنــان کامــلا مشــاهده میشــود. بــا وجــود تلاشهـای فـراوان بـرای حضـور زنـان در خانـهی ملـت تعـداد زنانـی کـه توانسـتهاند وارد مجلـس شـوند از ١٤ نفـر در مجلـس پنجـم فراتـر نرفتـه اسـت و بعـد از مجلـس هفتـم نیـز سـیر نزولـی بـه خـود گرفتـه اسـت. تعــداد کل نماینــدگان زن از دورهی اول تــا نهــم مجلــس شــورای اسـلامی، هنــوز بــه مــرز ٩٠نرســیده اســت. از طرفــی در ١١ دوره تشــکیل مجلــس شـورای اسـلامی تنهـا 50 زن توانسـتهاند بـه پارلمـان راه پیـدا کننـد؛ چراکـه ٢٨مناینــدهی زن بــه صــورت تکــراری در مجلــس حضــور داشــتهاند.
اگـر از بعـد قانونـی نیـز بـه مسـئلهی زنـان بنگریـم، میتـوان ایـن طـور گفـت کـه، اینکـه طبـق قانـون زنـان در ایـران دارای حـق رأی هسـتند امـا همـواره بـه عنـوان شـهروند درجـهی دوم بـه شـمار میرونـد، تناقضـی اسـت کـه در بیشـر مادههـا و تبصرههـای کتـاب قانـون دیـده میشـود. اگـر چـه در قانـون اساسـی زنـان حـق رای را دارنـد امـا ذهنیتـی کـه بـر همـان قانـون سـایه انداختـه، تنهــا تــا کنــون اجــازهی حضــور کمتــر از ٣ درصــدی را بــه آنــان داده اســت. آن هــم غالبــاً زنانــی توانســتهاند بــه عنــوان کاندیــدا وارد انتخابـات بشـوند کـه علاوه بـر پذیرفـتن اصـل ولایـت فقیـه، از طـرف جنـاح خاصـی مـورد تأییـد باشـند. بنابرایـن حـق انتخـاب شـدن شـامل هیـچ زن دگراندیشـی نمیشـود. ایـن در حالـی اسـت کـه زنـان ایـران در عرصـهی علـم دانـش، فـنآوری، نظـم و دقـت در کارهـا، تحمـل و طاقـت بالا در مواجهـه بـا مشـکلات و… از مـردان پیشـی گرفتهانـد. بنابرایـن، خواسـته بـر حـق آنهـا در سراسر ایـران، خواسـتهای معقـول و کاملا منطقـی اسـت کـه خـود بـر سرنوشـت سیاسـی و اجتماعـی آنـان حاکـم باشـند. بـا ایـن وجـود امـا تاکنـون از عرصـه هـای تصمیم سـازی و تصمیـم گیـری هـای کلان مملکـت کنـار گذاشـته شـده انـد و معمـولا بـا آنـان بـه مثابـهی » فرشـته روح افـزا، قائـم مقـام شـورای فرهنگـی اجتماعـی زنـان، کمپیـن ”تغییـر چهـره مردانـه مجلـس“ را نفـوذ دشـمن در حـوزه زنـان مـی دانـد. وی میگویـد: «مجلـس تاکنـون جنسـیتی نبـوده اسـت بلکـه شایسته سـالاری! ایـن مـردم هسـتند کـه نماینـدگان را انتخـاب میکننـد و دلیلـی وجـود نـدارد کـه هـر زنـی کـه دارای عـدم توانمنـدی اسـت بخواهـد بـه مجلـس راه پیـدا کنـد. » امـا سـوال اینجـا اســت کــه آیــا از میــان ٤٠ میلیــون زن، تعــداد انگشت شمــاری زن شایســتهاند؟؟
هـر قانـون مهـری اسـت بـر آن کـه ذهنیـت مردسـالار جـای پـای خویـش را محکـم تـر از گذشـته نمایـد. در طـول فعالیـت شـورای نگهبـان ریاسـت جمهـوری و …، هیـج یـک از بانـوان ایرانـی نتوانسـتند در ایـن نهادهـا بـه ایفـای نقـش بپردازنـد. حضـور زنـان در مجمـع تشـخیص مصلحـت نظـام نیـز تنهـا بعنـوان اعضـای حقوقـی بـوده اسـت و بـه عنـوان اعضـای حقیقـی حضـوری نداشـتهاند و نخواهنـد داشـت. پـس میتـوان گفـت زنـان نسـبت بـه حضـور فعـال در پیـروزی انقـلاب اسـلامی، در مراکـز تصمیم گیـری و اجـرای قانـون حضـور پیـدا نکردنـد و همیشـه ارزش واقعـی و هویـت زن حالـت پنهـان و مسـتور بخـود گرفتـه اسـت. از دیـدگاه برخـی از اعضـاء تشـکیل دهنـدهی بدنـهی دولـت، ایـن طـور گفتـه میشـود عـدم حضـور زنـان در عرصههـای سیاسـی نـه بدلیـل منـع قانونـی اسـت، بلکـه بدلیـل فرهنـگ اسـت کـه بـه مـرور زمـان احتیـاج دارد کـه عـوض شـود. از یـک سـو در قوانیـن ابهامـات بسـیاری وجـود دارد، از دیگـر سـو معیـار و ملاک هـای صافی هـای انتخاباتـی کامـلا رنـگ و بویـی مردانـه بخـود گرفتهانـد. بـر همیـن اسـاس میتـوان گفـت گروههـای سیاسـی اقتدارگـرای موجـود در ایـران، آنجـا کـه بـه منافـع خـود خدمـت نمایـد، برخـی از مادههـا و قوانیـن مربـوط بــه زن را، بــه قصــد تســلط بــر اهرمهــای تبلیـغ سیاســی بـکار میگیرنــد و یـا بــه زنـان نگاهــی ابـزاری بـرای دســتیابی بــه قـدرت خویــش را دارنــد و یــا بــه آنــان در بخشهــای مدیریــت، پســتهای نمایشــی را اعطــا مینماینــد کــه اگرچــه زن در بخــش مدیریــت نیـز بـه فعالیـت بپـردازد، امـا بدلیـل آنکـه ذهنیتـی مردانـه دسـتور میدهـد، اینجـا تنهـا زن نقـش اجراکننـده را بـر عهـده دارد نـه تعییـن کننـده.
انتخابـات گذشـته و حضـور زنـان در مجلـس را میتـوان ایـن طـور شرح داد کـه ورود زنـان بـه ردههـای بـالای سـازمانی دارای موانـع اجتماعـی، سیاسـی، فرهنگـی و … کامـلا سـلیقهای بـوده اسـت. بـا وجـود اینکـه تعـداد زنـان متخصـص در جامعـه و نیـروی کار افزایـش یافتـه اسـت، امـا در ایـران طبیعـی جلـوه دادن و توجیـه ایدئولوژیـک نابرابـری زن و مـرد سـایهی سـنگین خـود را بـر تمامـی عرصههـا و حوزههـا افکنـده اسـت. ایـن موضـوع بـه زمینـهی را بـرای بسـته بـودن فضـای سیاسـی اجتماعـی در ایـران بیشـتر کمـک می نمایـد و زنـان در هـر سـطحی کـه باشـند، نهایتـا بـا ذهنیتـی مواجـه میشـوند کـه در بهتریـن حالـت نیـز آنـان را سرکـوب مینمایـد.
در حالیکـه نهادهایـی همچـون ریاسـت قـوای سـهگانه، شـورای نگهبـان، مجمـع تشـخیص مصلحـت نظــام، مجلــس خبــرگان رهبــری افــکار مردمحورانــه را در جامعــه اشــاعه یــا غیرمســتقیم پشــتیبانی مینماینــد، چگونــه میتواننــد از حــق یــک زن دفــاع کــرده و ســخن بگوینــد؟ بویــژه در زمــان انتخابـات از سـوی همیـن دولتمـردان انـواع و اقسـام مباحـث تبعیضآمیـز شـنیده میگـردد. گویـی هــر کــدام از آنــان برانگیختــه شــدهاند تــا پیشــاپیش، فضــا را متشــنج کــرده و از هرگونــه اقــدام عملــی در جهــت گستــرش حضــور زنــان در مجلــس، پیشــگیری کنــد. در هــر دوره نیــز میتــوان مشـاهده نمـود کـه چگونـه در برابـر خواسـت طبیعـی و قانونـی زنـان ایسـتادگی میکننـد و بیشـر کاندیداهــای واقعــی زنــان را رد صالحیــت نمودهانــد.
پـس آنچـه کـه از زنـان انتظـار مـیرود ، افزایـش سـطح آگاهـی و توسـعه بخشــیدن بــه فعالیتهــای خویــش میباشــد تــا بتواننــد در برابــر ذهنیــت مردســاالر کــه در هــر مــکان و زمانــی، قوانیــن زنســتیز را بــه تصویــب میرســاند بــه مقابلــه برخیزنــد، تــا زمینــهی ایجــاد دموکراســی را در تمامــی عرصههــای جامعــه فراهــم آورنــد. مطالبــات ســایر اقشــار جامعــه نیــز در ایـن نظـام سیاسـی هیـچگاه مطـرح نمیشـود، پـس هنگامـی کـه مطالبـات زنـان هیـچگاه اهمیتـی نـدارد، مشـارکت آنـان نیـز نمـود پیـدا نمیکنـد. علـی رغـم اینکـه حداقـل نیمـی از رای دهنـدگان را زنـان تشـکیل میدهنـد -البتـه بــه عنــوان انتخــاب شــونده- هنــوز نیــز میتــوان گفــت کــه در ردههــای پاییـن قـرار دارنـد. در طـول تاریـخ ایـران مشـاهده مینماییـم کـه یـا بصورتـی کامــل زنــان را از حضــور در عرصههــای سیاســی حــذف نمودهانــد و یــا بــه فرمــی ســطحی مشــارکت میدهنــد و آنهــا را نیــز بــه شــیوههای مختلــف از صحنههــای فعالیــت، در حاشــیه قــرار مینهنــد. بــا توجــه بــه چنیــن تحلیلاتــی، زنــان بــرای پیگیــری مطالبــات خــود ناگزیرنــد بــا نادیدهگرفـتـن اظهـارات دولتـی، سیسـتمهای سیاسـی رسـمی را تحـت فشـار قـرار دهنـد. کنـترل و اسـتیلای مـردان بـر سـازمانهای سیاسـی را کـم نماینـد. در مقابـل نیــز زنــان نبایــد صرفــا بخاطــر اینکــه در جایــگاه قــدرت قــرار گیرنــد، بــه فعالیـت بپردازنـد، زیـرا کـه قـدرت مکانیسـمی و فضایـی اسـت کـه در آن یکـی دیگـری را بـه انجـام عملـی وا مـیدارد کـه مایـل بـه انجـام آن نباشـد وا مــیدارد و ایــن بــا ماهیــت انســانی در تعــارض میباشــد.
آنچــه کــه بایــد بــر آن تاکیــد داشــت، ایــن اســت کــه سیاســت دموكراتیــك امـری نیسـت كـه بـدون حضـور زن گسـترش یافتـه باشـد، بعبارتـی سیاسـت دموکراتیـک را بایـد مبتنـی بـر مشـارکت مسـتقیم تمامـی اقشـار جامعـه و در راس آن زنـان دانسـت. هـر انـدازه زنـان بـه شـیوهای سـازماندهی شـده و بـا تکیـه بـر ارادهی آزاد خویـش در ایـن بخشهـا مشـاركتی فعـال داشـته باشـند، بـه همـان میـزان سیاسـت دموكراتیـك گسـترش خواهـد یافـت. زن در جامعـهی ایـران کـه نصـف بیشـر جمعیـت را بـه خـود اختصـاص میدهـد، بخصـوص در عرصـهی سیاسـت اثـری از او دیـده نمی شـود. بـه علاوه زنــان بــا کاندیداتــوری خــود در ایــن دوره یــا موفــق میشــوند انتخابــات را بــه ســمت دمکراتیــزه شــدن ســوق بدهنــد و یــا در صــورت رد صالحیــت کاندیداهــای مــورد نظــر زنــان، چهــرهی واقعــی ”انتخابـات“ و حـذف زنـان از عرصههـای تصمیمسـازی بـرای آنانـی کـه هنـوز بـه ناعادلانـه بـودن و غیردموکراتیـک بـودن انتخابـات شـک دارنـد عریـان میشـود. نکتـهای کـه لازم اسـت بـدان اشـاره نماییــم، ایــن اســت کــه هرچنــد زنــان بــه عنــوان کارگر(کارمنــد در موسســات دولتــی و غیردولتــی( یـا کارخانههـا، کار میکننـد، ولـی در کارهـای گروهـی و جمعـی بـه اندیشـه و شـناخت مدیریتـی و تــوان خــردورزی آنــان چنــدان بهایــی داده نمی شــود. از ســوی دیگــر روزانــه بــه زنانــی کــه در فعالیتهــای اجتماعــی حضــوری فعـال دارنـد، برچسـبهای نـاروا زده و آنـان را بـه انحـراف میكشنـد. تبعیـض جنسـی کـه در عمـق ذهنیـت حاکمیـت وجـود دارد کــه تمامــی هویتهــا و تنوعــات را همچــون مانعــی بــرای خــود فــرض نموده و جهــت از میــان برداشــن ایــن موانــع از هیچگونــه اقدامــی چشــم نمیپوشــد بــا عملکــرد خشــونتآمیز و غیرانســانی خویــش، بهجــای برداشــن گامهــای مهــم در راســتای چاره یابــی و دموکراتیـزه نمـودن بـه تعمیـق هـر چـه بیشـتر مسئلە میپـردازد. زنـان بسـیاری در ایـران وجـود داشـتهاند و دارنـد کـه در برابـراین گونـه عملکردهـا سـکوت نکردهانـد و جهـت تغییـر وضعیـت موجـود، مبـارزه نمودهاند و بـا برخوردهـای زن سـتیزانه ی حکومـت مواجـه گردیدهانـد. از همیـن رو زنـان بایـد بـا آگاهـی کامـلا سیاسـی در ایـن راسـتا گام بردارنـد. زنـان هیـچگاه نبایـد انتظـار داشـته باشـند کـه حقـوق آنـان از طـرف ذهنیـت پدرسـالار داده شـود، بلکـه بـا تلاش و مبارزات بی امان حقوق حقەی خویش را بدست آورنـد. میدانیـم کـه در دهههـای گذشـته، تمامـی آرای زنـان در خدمـت منافـع دولـت قـرار گرفـت و دولـت هـر بـار نیـز بدتـر از گذشـته، وضعیـت را بـر اقشـار جامعـه حادتـر میسـاخت. بارهـا شـاید ایـن بیـت را در کتابهـای درسـی خواندهایـم کـه میگویـد »شـکوه تـاج سـلطانی کـه بیـم جـان در او درج اسـت، کلاهـی دلکـش اسـت امـا بـه تـرک سر نمی ارزد. » اولا ایـن کـه ذهنیتـی کـه بـه اقتـدار میاندیشـد، از همان پنجرە بە جامعە نیز می نگرد. از تـرس آنکـه کـه نیرویـی در مقابـل او ظاهـر نگـردد، بـا ایجـاد رعــب و وحشــت بــه جامعــه، تحمیــل میکنــد کــه از عرصههــای سیاســی دوری کننــد. هــر نــوع تلاش و گرایش آزادی خواهانەی زنـان در ایـن کشـور، بـا پرداخـن بدیلهـای گرانبهایـی نظیـر قربانـی شـدن پدیـدهی اسیدپاشـی، زنـدان، شـکنجه، اعـدام و… میسـر شـده و میشـود. پیشـاهنگان مبـارزەِی آزادیخواهـی زنـان ایرانـی نظیـر شـیرین علمهوولـی را بـه دار آویختـه و زینـب جلالیـان نیـز هنوز در زندان بە سر می برد.
اگـر بـه شـیوهی سیاسـت ایـران در دهههـای گذشـته نگاهـی بیندازیـم، در ابتـدا صرفـا جهـت اینکـه خویـش را دموکـرات و مردمسـالار جلـوه دهـد، زمینـهای فراهـم کـرده کـه در آن تعـداد افـراد زیـادی خویـش را کاندیـد نماینـد، سـپس تحـت نـام حفـظ مصلحـت نظـام و مقدسـات جامعـه، تعـدادی از آنـان را بـه بهانههـای گوناگـون کـه مبـادا بـه نظـام اقتدارگـرای آنـان ضربـه وارد کنــد، رد صالحیــت می نماینــد. در مرحلــهی آخــر نیــز در حالــی کــه دموکراســی جــای خــود را بــه نوعــی از اســتبداد می دهــد، انتخابات در فضایی کاملا متشنج، صورت پذیرفتە خواهد شد. انتخاباتی کە کاملا از پیش برنامەریزی شدە و با کشاندن خلقهـا بـه پـای صندوقهـای رای، تنهـا سـعی بـر رسـمی نمـودن ایـن سیاسـت در برابـر دیـد عمومـی دارنـد. در نهایـت نیـز زنانـی میتواننـد از صافـی انتخابـات عبـور کننـد کـه اصـل ولایـت فقیـه را پذیرفتـه و بـه تمامـی خواسـتههای جامعـه پشـت کننـد. امـا اکنـون وضعیـت بسـیار متفـاوت اسـت و ایـران نیـز میدانـد کـه دیگـر قـادر بـه حاکمیـت بـر تمامـی بخشهـای جامعـه نیسـت و لازم اسـت کـه ایـن انتخابـات هماننـد گذشـته صـورت نپذیـرد و بایـد ارادهی آزاد خلقهـا و بویـژه زنـان را اسـاس قـرار دهـد. مشـارکت فعالانـه، هنگامـی صـورت میپذیـرد کـه بـا آزادی اندیشـه و امنیـت و اعتـدال در رفتـار سیاسـی همـراه باشـد. از سـویی موضعگیـری اشــخاص، گروههــای فعــال حقــوق زنــان و همــهی زنــان ایرانــی در هــر مقــام و پایــهای کــه هســتند، بهویــژه بــا آگاهــی و دانــش جهـت زدودن ذهنیـت و چهـرهی مردمدارانـه کـه در ایـن راسـتا گام برمیدارنـد، بسـیار راسـخ و مـروع میباشـد. میتـوان گفـت رابطـهی زنـان و دولـت ایـران اکنـون بـه مثابـهی دو نیـروی متقابـل، تحمیلکننـده و مقاومتکننـده میباشـد. پـس مشـارکت سیاسـی آگاهانـه و هـدفدار ایـن نیروهـای مقاومتگـر، مقدمـهای اسـت بـرای تقویـت فرآینـد اخـذ تصمیـم و راهـی بـرای همبسـتگی آنـان و تغییـر در کمیـت و کیفیـت عرصـهی سیاسـی. در ایـن حالـت اسـت کـه دولـت مجبـور خواهـد شـد کـه بیـش از هـر زمـان دیگـری بـه وضعیـت آنـان اهمیـت دهـد. مسـاله تنهـا مسـالهی رای دادن نیسـت. مسـاله فراتـر از یـک رای میباشـد. اینکـه زنـان تصمیـم بـه تغییـر چهـرهی مردانـه مجلـس را دارنـد، تنهـا از طریـق فعالیـت و مبـارزهی بیوقفـه در راسـتای مطالبـات زنـان و بهبـود وضعیـت آنـان در جامعـه صـورت میپذیـرد. دیگـر لیسـتهای فرمایشـی دولـت در نـزد جامعـه هیـچ رسـمیتی نداشـته و نخواهـد داشـت. زیـرا زنـان و جوامـع از دانـش برگزیـدن نماینـدگان خویـش برخـوردار میباشـند. زنـان در ایـن روزهـا بـه ایـن نکتـه رسـیده انـد کـه وضعیـت موجـود، وضعیـت مطلـوب نبـوده و مصالحـه بـا مـردان، چنـدان در برگیرنـده منافـع زنـان نیسـت؛ پـس خـود بایـد همـت کننـد در حقیقـت بـرای کسـب مطالبـات تاریخـی، زنـان ایـران بـه جـای تقاضاهـای مکـرر از مـردان، خـود اندیشـه، تدبیـر و راهـی را جسـت وجـو کننـد کـه بتواننـد دریچـهای بـرای تغییـر و تحـول در وضعیـت موجـودی کـه هیـچگاه مطلـوب نبـوده را بـاز نماینـد.