• برچسب‌ها:,

    دایه نیشتمان؛ سمبل مادری نمونه و میهن‌دوست

    6 می, 2021

    شهین جهانی ملقب به نیشتمان در سال ۱۳۴۹ در روستای موچش،‌ منطقه‌ی گاوه‌رود، از توابع شهر سنه، روژهلات کوردستان متولد شده است. در خانواده‌ایی ۱۱ نفره با ۴ برادر و ۵ خواهر بزرگ شده است.

    پدربزرگ وی در مقابل آغای روستا قدعلم کرده، برای همین مجبور به ترک روستا و سکونت در شهرکی نزدیک روستا شدند.

    در منزل به کار فرش‌بافی پرداخته، چون از مادر دوم فرزند بزرگ خانواده بوده، در تامین هزینه‌ی منزل کمک‌حال خانواده بوده است.

    در سال ۱۳۶۱ با مردی از عضو حزب توده ازدواج کرده و ماحصل این ازدواج نیز دو فرزند پسر می‌باشد. همزمان دو فرزند برادر همسرش را همچون فرزند خویش بزرگ کرده است.

    نیشمان هم سمبل مادری مهربان و دلسوز و هم سمبل اخلاق در روستا بود. هر کسی او را دوست داشت. فرزندان و خانواده‌اش را در راستای اخلاق و مبارزه‌ایی عادلانه آموزش و رشد می‌داد. این شیوه‌ی آموزش نیشتمان نیز باعث شد که فرزندان ایشان نیز بدنبال حقیقت و آزادی خویش و خلق‌شان راه مبارزات آزادیخواهانه را انتخاب کنند. مبارزبودن و تسلیم نشدن خانواده در برابر ظلم آغا و اشغالگران بر نیشتمان نیز تاثیر گذاشته و باعث شد تا او هم زنی عصیانگر و مبارز باشد.

    وقتی در روستا زندگی می‌کرد، همیشه سعی داشت در مورد وضعیت جوانان و مبارزه‌ی آزادیخواهی، جوانان روستا را آگاه سازد و خیلی مواقع با گردآوردی جوانان و تشکیل نشست و گفت وگو با آنها،‌ راه درست زندگی کردن و آزادی را به آنها می‌آموخت. او در واقع از همان ابتدا شخصی سوسیالیست و مبارز بود.

    نیشتمان و خانواده‌اش در سال ۱۳۹۲ بعلت ظلم دولت ایران و بی‌عدالتی ناچار به ترک روستا و زادگاه خود شده و همراه خانواده‌ی خویش به باشور کوردستان روی آورده و همانجا سکونت می‌گزیند. فرزندانش را بر اساس میهن دوستی پرورش دادە و در راستای کسب حقوق خلقش آنها را به جنبش آزادیخواهی تقدیم کرد، او در این سطح نیز قانع نبود و در سال ۱۳۹۳ تصمیم بە پیوستن خود و همسرش به صفوف جنبش آزادیخواهی خلق کورد گرفت و اینکار را عملی کرد، لحظەای با دو ددلی نزیست و مبارزه و تلاشش را گسترش داد. خود و خانواده‌اش را در راه آزادی و زندگی‌ایی توامان با عدالت، برابری و مبارزه تقدیم کرد.

    پسر اولش را با دستان خویش جهت انجام وظایف میهن‌دوستانه و آزادیخواهانه به کوردستان تقدیم کرد و هنگام بدرقه‌ی ایشان کاسه‌ایی آب بدنبالش ریخته و گفت:‌ “خدا پشت و پناهت،‌ امیدوارم که هیچ‌گاه به ملت و سرزمینت خیانت نکنی.” پسر دیگرش را نیز خویش به باشور کوردستان آورده و تقدیم جنبش آزادیخواهی خلق کورد نمود، تا آنجا در راه آزادی و برابری برای خلقش و دیگر خلق‌های مظلوم به مبارزه بپردازد. هر دو فرزند برادر همسرش و چند تن از اعضای فامیل را نیز خویش بدرقه‌ی جنبش آزادیخواهی نموده است.

    ایشان شخصی صبور و آرام بود، در اوج عصبانیت و ناراحتی اطرافیانش، همچون آبی سرد بود بر آتش و می‌توانست با سرشت ملایمش به اطرافیانش آرامش ببخشد.

    علیرغم اینکه در نهان از درد اشغالگری‌هایی که در سرزمینش اتفاق افتاده بود، می‌نالید و هیچ وقت نمی‌توانست این ظلم و اشغال را بپذیرد، اما همچنان به اطرافیانش معنویات و امید می‌بخشید. هیچ وقت در زندگی خویش ناامید نمی‌شد و شاد و امیدوار بود. عاشق کوه و طبیعت بود.

    در روستا وقتی که مراسم عزا یا اگر کسی مریض و یا هر مناسبتی وجود داشت، دایه نیشتمان علیرغم سن جوانش پیشگام تمام زنان روستا بود و آنها را همراهی می‌کرد. در واقع او زنی دوست‌داشتنی بود و در دل هر کسی جا داشت. او نه تنها پیشگام خلق روستا و منطقه بود، همزمان و در هر لحظه‌ایی توانست خانواده‌ی خویش را به راه درست زندگی کردن هدایت نماید و معلم و مشوق خوبی برای آنها باشد.

    دایه نیشتمان که مادری داغدیده و رنج‌کشیده بود، داغ وطن و فرزندان سرزمینش را هیچ گاه نتوانست فراموش کند. اگر چه در این راه به مبارزه برخاسته بود، اما اشغالگری در سرتاسر کوردستان را هیچ گاه نتوانست بپذیرد. دایه نیشتمان بعد از سال‌های متمادی تلاش و مبارزه در۱۴|۰۲|۱۴۰۰ بعلت مریضی سرطان ریه و بعد از ۳ ماه مقاومت، جان بی‌جانش طاقت نیاورد و به کاروان شهیدان راه آزادی پیویست.   

    قبل از شهادتشان و در بستر مریضی، به همسرش می‌گوید: “هیچ وقت از مرگ من ناراحت نشو، چون من نه بعنوان یک زن معمولی بلکه همچون زنی مبارز و آزادیخواه از دنیا خواهم رفت و باید سربلند باشید.”

    دایه نیشتمان، در واقع توانست مسئولیت نامش را به دوش بکشد و در این راستا نیز به مقام بلند شهادت رسید. 


    منبع : ژنها jinhaagency.com/fa


    کژار