• برچسب‌ها:,

    جایگاە زنان در شرق کردستان

    8 آوریل, 2021

    شهید زیلان پەپولە

    جهت تحلیل و تجزیه همه جانبه وضعیت زنان در شرق کوردستان الزم است بطور مختصر اوضاع شرق کوردستان را مورد بررسی قرار دهیم. یکی از خلقهایی که فرهنگ زن مادر(نوسنگی) را بسیار عمیق زیسته و پیشرفت داده، خلق کورد است .زندگی روزمره کوردها، رسم و رسوم، فرهنگ و زبان آنها حاکی از این حقیقت است که تا حد زیادی تحت تاثیر فرهنگ نوسنگی میباشند. بخصوص فرهنگ کشاورزی، روستانشینی، روابط نزدیک با طبیعت و خصایص بارز آنان، نشأت گرفته از این دوران است. فرهنگ جامعه طبیعی چنان در تاروپود ساختار اجتماعی کوردها نفوذ کرده که علی رغم گذشت 5000 سال حاکمیت نظام هیرارشیک، کوردها هنوز با سیستم‌های سلطهگر عجین نگشته و در مقابل سیاستهای انتگره(ضمیمه)نمودن و ذوبنمودن مقاومت میکنند. نهادینهشدن فرهنگ(بیفرهنگی) مردسالاری و مبتنی به آن نظام طبقاتی با کاراکتر جنگ و تصاحب خاکهای حاصلخیز و پر برکت، کوردستان را در طول تاریخ مدام مورد حمالت شدید قرار دادهاند. ساختار اجتماعی و بافت عشیرهای کوردها از مفاهیم و ماهیت دولت مرکزی دور بود با اتکا به فرهنگ دیرینه خود، در حفظ و پایداری موجودیت اجتماعی خویش تاثیر بسزایی داشته است. کوردها در حین یورش و تهاجمات تمدن‌های استعمارگر با گریز به کوههای مرتفع که نقش قلعههای طبیعی را داشت، به شکل گروه‌های کوچک و عشیرهای زندگی کرده است. اگر چه نتوانسته از پیشرفت‌های مثبت که در سایر جوامع صورت میگیرد بهره‌مند شود، اما حداقل تا حدی از پیامدهای منفی و مخرب بر فرهنگ جامعه‌ی خویش جلوگیری نموده است.تشکیل دولت ملی در ایران و تاثیرات آن بر شرق کوردستان در جریان رشد و توسعه سیستم سرمایه‌داری و در رأس آن تاسیس دولتهای ملی که یک به یک ساختار دولت کهن رو به فروپاشی گذاشتند، در چنین موقعیتی اوضاع کوردستان نیز دستخوش دگرگونی شد زیرا تا قبل از سدهی 19 کوردها با هویت و خصایص فرهنگی خود با کشورهایی که بر کوردستان حکم میورزیدند؛ در اموراداری کشور شریک بوده و بسیار اوقات نیز از طرف بگ‌های مناطق کوردنشین اداره میشد. در پی تشکیل دولت-ملت برخورد اول حاکم بر کوردستان نیز مبتنی به فرضیه‌ی یک فرهنگ، یک زبان، یک ملت و یک دولت به انکار و امحا و قتل عام کوردها روی آوردند. اسناد مکتوبی نشان میدهند کوردها هنگامیکه در مورد امنیت سرزمینشان احساس خطر کرده و یا به الزمه‌ی جنگ پی میبردند، به همکاری دولتهایی که بر کوردستان حاکم بودند، شتافته و بەعلت ویژگی‌های جنگجویی و دلیری در میدان‌های جنگ توانسته‌اند پیروزی‌های بسیاری را کسب کنند. پس چطورشد که اول حاکم در پاسخ به همکاری و همزیستی دیرینه با کوردها به سیاست انکار و امحا متوسل گشت. البته یکی از علل اصلی این است که ذهنیت و منطق دولت – ملت، هویتُ‌زدایی و خنثیسازی فرهنگی را در مبنای ایدئولوژیکی خویش قرار میدهد. از طرف دیگر نیز توطئهچینی نیروهای سلطهگر سرمایهداری غرب از قبیل انگلستان بود که با ایجاد تفرقه در میان خلق‌ها سبب هر چه بیشتر تضعیف شدن و وابسته شدن اول منطقه گشت. بدین‌گونه در صدد بهرهجویی از منابع اقتصادیشان برآمد و کوردها را نیز در این راستا به کار گرفت. در فضایی که دولت-ملت در خاورمیانه تازه نهادینه میشد و هنوز استقلال  کامل را صاحب نبود، قیام‌ها و شورش‌های خلق کورد همچون خطری بزرگ در مقابلشان سربرآورد. البته لازم به ذکر است که دولت‌های حاکم بر کوردستان هر یک برای سرکوب و نابودی اکراد، متد و روش منحصر به خود را دارند. بگونه‌ای که دولت ترکیه بەکلی کوردها را منکر شده و زبان، فرهنگ و هویت کوردها همه جزو ممنوعیت‌ها شده‌اند. دولت عراقنیز تا قبل از فروپاشی نظام بعث از طرفی کوردها را به رسمیت می شناخت، ولی از طرف دیگر در رویدادهای انفالحلبچه صدها هزار کورد را قتلعام کرد. کشور سوریه راهکارهای بسیار ریز و منفعتطلبانه‌ای به کار میگرفت تا نه خشم و نارضایتی کوردها را برانگیزد و نه به رشد و بالندگی اجتماعیشان اجازه‌ی شکوفایی دهد.با نگاهی وسیع‌تر به شرق کوردستان، موفق به درک و شناخت بیشتری از سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در قبال کوردها میگردیم. این کشور نیز متدهای مختص به خویش جهت آسیمیلهنمودن و همگونسازی کوردها و سایر خلق‌های موجود در این سرزمین بکار گرفته و میگیرد. سیاستی که با مرور زمان موجب محو و نابودی کامل این ملتها میگردد. زیرا چیزی از فرهنگ اصلیشان باقی نمیماند. شاید به قتلعام‌های زیاد فیزیکی دست نمیزدند ولی حق توسعه و پیشرفت فرهنگی را نیز از خلقهای غیر فارس سلب میکند)البته جمهوری اسلامی ایران تاکنون از نابودی و قتلعام‌های فیزیکی نیز هیچ ابایی نداشته و روزانه صدها ایرانی اعم از کورد، بلوچ، ترک، عرب و…ـ را یا به دار می‌آویزد و یا با متدهای مخصوص نابود میکند.){ویراستار}رژیم جمهوری اسلامی ایران پس از انقالب بر مبنای ایدئولوژی دولت-ملت سیاست امحا و انکار را که توسط همه‌ی نظام‌های پیش از آن نیز اعمال میشد، بسط و گسترش داد. ساختار اجتماعی ایران با سایر کشورها متفاوت است و این امتیازیست که بستر”همگونسازی” را با مشکل مواجه میسازد. تفاوتمندی‌های متعدد، سیاست نظام را بارها و بارها با شکست مواجه ساخته است. این در حالی میباشد که نظام هم عقبنشینی نکرده و به متدهای مختلف رو می‌آورد. یعنی اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران با پنبه سر انسانها را میبرد.رژیم از اصطالح کورد و کوردستان استفاده میکند ـ دولت ترکیه از اعتراف به موجودیت چنین خلقی نیز ابا داردـ اما برای نابودی و از میان برداشتن این موجودیت نیز به هر راه‌ کاری متوسل میگردد. از جنگ گرم گرفته تا جنگ ویژه و سرد علیه خلق کورد و فرهنگ غنی‌اش سیاست‌های کوردستیز خویش را بکار میگیرد. کوردها در پستهای مدیریتی جایی ندارند. نظام ادعا میکند: » کوردها صالحیت مدیریت استان و شهرهای شرق کوردستان را هم ندارند”. برای همین از استعدادهای سایر شهرها برای مدیریت شرق کوردستان استفاده میکنند. شاید به نظر برسد که کوردها در مجلس اسلامی حضور دارند و حتی موفق به تشکیل فراکسیون شده‌اند، ولی قابل توجه است که نقش و عملکرد مجلس اسلامی نمادین و محدوده‌ی کارکردی آن مشخص است. زیرا تحت تاثیر شدید نظرات و اوامرات والیت فقیه است. پس در چنین موقعیتی مشارکت کوردها تاثیر بالقوهای بر ساختار دولت نمیگذارد. همچنین یکی دیگر از مانع‌های اصلی مشارکت کوردها در امور اداری مفاد و شرطی است که مشارکت در نهادهای اداری و قانونی ایران وابسته به این است که فارس، شیعه و مذکر باشی. یعنی همه‌ی درهایی که به مدیریت کشور ختم شوند، بر روی کوردها بسته شده‌اند. کوردستان که یکی از منابع غنی معادن طبیعی، با خاک‌های حاصل‌خیز، کشاورزی و دامداری تا حد قابل توجهی از هزینه‌ی کشور میکاهد و اقتصاد آن را توسعه میبخشد، ولی هنگامیکه به اوضاع اقتصادی کوردستان مینگریم، فقر، تهیدستی، زیربنای نامناسب، عدم بهره‌مندی از امکانات مترقی(بهداشتی، رسانه‌ای و آموزشی) زندگی خلق کورد را با مشکلات زیادی مواجه ساخته است. نظام جمهوری اسلامی سودهایی را که از معادن طبیعی و غنی کوردستان کسب میکند نه جهت بازسازی کوردستان بلکه صرف پروژه‌ی مخصوص خود میکند. این مقوله نیز از سیاست امحا و انکار دولت سرچشمه میگیرد زیرا در راستای گرسنه و در مضیقهگذاشتن خلق کورد از هیچ تلاشی فروگذار نمیکنند. سعی دارند با چنین متدهایی سیاست تأدیب و تحمیل را بسط دهند. خلق کورد هرچقدر ازلحاظ مادی در مضیقه باشد همان قدر محتاج دولت و اشکال وابسته به آن میگردد. این وابستگی نیز بستر خودکفایی و خودبودگی را تضعیف نموده و توان رونق و پیشرفت را از جامعه سلب میکند. روزانه شاهدیم که کوردها جهت تأمین هزینههای کمرشکن زندگی ساخته شده به دست دولت چگونه به راه‌های خطرناک که به بهای جانشان تمام میشود، متوسل میگردند. روزی نیست که خبر به قتل رساندن جوانان کورد توسط نیروهای نظامی کشور اسلامی ایران، منتشر نگردد. شرق کوردستان بخصوص مناطق روستانشین از امکانات آموزشی، بهداشتی، راه و ترابری و بسیاری از موارد دیگر محروم مانده بخصوص در مناطق مرزنشین، توسعه کولبری مبدل به شغل اصلی و تنها راه امرار معاش میباشد. کوردهای مناطق مرزی هر روز با خطر مرگ دست و پنجه نرم کرده و تنها برای تامین درآمد خانواده از مرزهای مینگذاری‌شده و کمین‌های نظام میگذرند. این وضعیت وخیم از سیاست امحا و انکاری که از طرف نظام بر خلق کورد تحمیل گشته، برمیگردد. حتی کودکان 14-15 ساله و مردان مسن و سالمند نیز بەعلت بیکاری و فقر شدید مجبور به برگزیدن این راه جهت کسب درآمدـ به بهای خون خودـ هستند. از طرفی دیگر در شرق کوردستان سیاست‌های ویژه‌ی دولت که نسبت به مناطق دیگر متفاوت است، سبب پراکندگی خلق‌های ایران از همدیگر و بخصوص ایجاد موانع و مصائبی عظیم در راه اتحاد ملی-دموکراتیک خلقمان شده است. کوردها که در طول تاریخ بر این مرز و بوم سکونت گزیده‌اند با خلق‌های همسایه رابطه‌ای دوستانه، گرم، صمیمی و مساواتطلبانه‌ای داشته‌اند. نه بر خلقی تاخته و نه در راستای تاراج و استعمار ارزشهای مادی و معنوی ملت‌ها کوشیده‌اند. اقتدار و نظام قدرتگرای حاکم مفاهیم تازه و جدیدی را وارد ادبیات و اعتقاد خلق‌ها ساختند. تجزیهطلبی، تفرقه، تبعیض، نژادپرستی، ازخودبیگانگی و… مواردی از این دسته‌اند. نظام حاکم در ایران نیز با برجسته کردن مفاهیم »شیعه- سنی” سعی دارد که خلقهای ایران را تحریک نموده و بدین‌گونه به روابط برادرانه‌ی آن‌ها پایان دهد. با رسمی نمودن مذهب شیعه موجب تضعیف و طرد سایر باور و عقایدها میشود. بیتردید مذهب و یا دینی که در خدمت قدرت و دیوانگان قدرت قرار گیرد از ذات اجتماعیاخالقی‌اش فاصله میگیرد. این بار هم با برجسته نمودن مذهب شیعه به نژادپرستی دامن زده و این گونه پایه‌ی ذهنیت دولت-ملت را استحکام میبخشد. شاید تغییراتی صوری در روش‌های نظام حاکم بنا به اقتضای زمانی و مکانی شکل گرفته باشند اما مطرح نمودن چنین بحثی در ارتباط با “ذات ذهنیت” عبث خواهد بود. عدم آگاهی و روح میهندوستی و علاوه بر آن مسائلی از قبیل فقر باعث میشود که “بعضی” از کوردها نیز در دام سیاست جاسوسی و مزدوری بیفتند. دولت ایران در صدد تضعیف اتمسفر اتحاد و همکاری خلق کورد با رواج تبلیغاتی از قبیل “همه چیز مطلق است و مردم قادر به تغییر آن نیستند”، است. در چنین شرایطی حالتی پیش می‌آید که برده، بردهزا میشود. نظام ایران در سال‌های اخیر از طریق مردان کورد، دختران و زنان کورد را نیز به نهادهای جاسوسی خود جذب نموده و به ترویج مزدوری، بیاعتمادی، سوءظن و احساس ناامنی در این جامعه دامن زده است. در پیشگیری چنین اعمالی نیز منجر به گسستگی و اتحاد ملی کوردها میگردد. دولت نقشه‌های پلید و جنایتکارانه‌ی خود را توسط این اشخاص انجام میدهد. اشخاصی که بهغیر از یک وسیله و یا ابزار برای نظام بیانگر معنای دیگری نمی‌باشند. زیرا از همه چیز بریده و انسانبودنشان نیز جای سوال دارد. فرهنگ هر خلق بیانگر هویت و موجودیت آن خلق است. کوردها نیز دارای فرهنگی غنی هستند که هنوز هم میراث، عالم و نشانه‌های زیادی از فرهنگ نوسنگی را با خود دارد. دولت ایران نیز همچون دیگر اول حاکم بر کوردستان فرهنگ خلق کورد را آماج حملات گرم و سرد خود قرار داده و میدهد. با توسل به هر ترفندی در صدد تعمیق کوردستیزی می‌باشد. عرصه‌های فرهنگی به روی سایر خلق‌های موجود در ایران مسدود است و اگر بەندرت مشارکت هم کنند تنها و تنها بایستی در چارچوب مشخص شده از طرف نظام و در راستای خدمت به او باشد. زنان کورد از ابتدای تاریخ تا به امروز در حفظ فرهنگ، آداب، رسوم و زبان کردی نقش عمدهای ایفا کرده‌اند. یعنی علیرغم وجود سیاست‌های تحمیلی و درد و رنجی که خلق کورد کشیده، زنان کورد عشق به آزادی، مهر به خاک و وطنشان را ابراز کرده و میکنند. در کوردستان البته نمی‌توان تنها از یک شکل زندگی و فرهنگ سخن گفت، زیرا در هر منطقه از شرق کوردستان، کوردها لهجه و فرهنگ ویژه خود را دارند. مثال شیوه‌ی زندگی، مناسبات اقتصادی- اجتماعی کوردهای کرمانج، سوران، هورامی، کلهر، لُر و لکی با هم تمایزاتیهم دارند و ما این تفاوت‌مندی‌ها را موجب گسست اتحاد، همفکری، همدلی و همبستگی ندانسته، بلکه آن را مبین غنای فرهنگی کوردها در شرق کوردستان میدانیم. در صورتیکه نظام حاکم در صدد است این تفاوت‌مندی‌ها را به حساب بیگانگی آن‌ها از یکدیگر بگذارد. حتی سعی میکند بین خلق کورد تفرقه انداخته و حکومت کند. چرا که مفاهیمی چون کورد اصیل یا پیشرفته و مترقی نیز از همین ذهنیت سرچشمه میگیرند. یکی از معیارهای سنجش رشد ابتکار عمل و ترقی جامعه، عرصه‌ی آموزشی است که اگر سطح تحصیلی کوردهای شرق کوردستان را بر کفه‌ی ترازو قرار دهیم، نتایج چنان مطلوبی به دست نمی‌آید. کوردها از امکانات آموزشی بخصوص حرف‌های بسیار ناکام مانده‌اند. طوری که اگر شرق کوردستان را با دیگر مناطق ایران مقایسه کنیم، بهتر نمایان میشود. امکاناتی که به کوردستان اختصاص داده شده، بسیار محدود است. اغلب روستاهای کوردستان حتی از مدارس ابتدایی هم محروم هستند. دانشآموزان مجبور میشوند که برای تحصیل به شهرها و یا روستاهای همسایه بروند. در مدارس کوردستان به جای آموزش به زبان کوردی، همه اسناد و کتاب‌ها به زبان فارسی است و حتی با نقل داستان و اشعار به تبلیغ تاریخ نظام حاکم میپردازند. در حالیکه این حق طبیعی و انسانی کوردها است که با زبان خود و فرهنگشان آشنا شوند و به زبان خود تحصیل بکنند. همواره مشکالت اقتصادی و مخارج سنگین تحصیل نیز مانع دیگری است که کودکان را از سوادآموزی باز میدارد. زنان و کودکان روستانشین جهت تأمین معیشت خانواده و بەعلت بیبنیادی اقتصادی و فقر مادی به کارهای کشاورزی، دامداری و قالیبافی میپردازند. بخصوص در شهرهای شرق کوردستان مانند ماکو، سلماس، خوی، ارومیه، مهاباد، بوکان و … کودکان و بخصوص دخترها از تحصیل به سبب مادی و فقر دور مانده به کارهای طاقت فرسا مانند قالیبافی در مکانهای تاریک و مرطوب مجبور میشوند که این نیز سبب بیماری‌هایی مثل ضعف دید، سل، کمردرد و … میشود. در مناطق شهری تحصیل و امکانات آموزشی بیشتری به چشم میخورد. بدین صورت سطح آموزش کودکان و جوانان نیز بالاتر است. ولی مشکلات کوردها تنها به این چند مورد خلاصه نمیشود زیرا زندگی در شهر بەنوبه‌ی خود پر مصرف‌تر از روستاها میباشد. در خانه‌های پرجمعیت کوردها این امر خود علتی‌ست که جوانان نتوانند از عهدهأی مصارف تحصیلی برآیند و ترک تحصیل کرده به کارهای کمدرآمد، طاقتفرسا، سخت و دشوار و … مشغول شوند. حتی اگر تحصیل‌شان ادامه یابد، “سنی بودنشان” خود مانعی است که بتوانند در نظام شیعهگرای (البته در اینجا منظور شیعه‌ی دولتی‌ست نه شیعه‌ی علوی) ایران آموزش دیده و در کار دلخواه خویش ترقی نمایند. بسیاری از جوانان کورد به همین علت است که انگیزه‌ی ادامه‌ی تحصیل را از دست میدهند. آنان میدانند که پس از زحمات و مصارف زیاد آینده‌شان چنان که الزم است تضمینشده نمی‌باشد. این نیز منصرفشدن از ادامه دادن تحصیل را هموار میکند. دختران کورد نسبت به سالهای گذشته و بخصوص در مقایسه با مناطق روستایی، در شهرها بیشتر از امکانات آموزشی و حتی شاغلشدن بهره‌مندند. اما از دو طرف مورد تبعیض قرار میگیرند زیرا از دیدگاه نظام جمهوری اسلامی ایران هم زن و هم کورد هستند . همچنین عقاید واپسگرایی که در اکثر نقاط شرق سرور است اینکه تحصیل دختران امری بیهوده و وقت تلفی تلقی میگردد. البته اشتباه درک نگردد که دانشآموز و یا دانشجویی در نظام آموزشی حاکم امری الزامی و یا حیاتی میباشد. برعکس به میزان تحصیلی که در این نظام صورت میگیرد شخص تحصیلکرده از جوهر و ذات طبیعی و فرهنگی خویش فاصله میگیرد. مواردی که ذکر شدند برای نشان دادن تبعیضی بود که بین خلق‌ها قائل میگردد. امکاناتی که حق مسلم هر انسانی میباشد از آنها سلب میگردد. اما نمیتوان از جنبه‌ی آسیمیلهگر آن نیز چشمپوشی کرد. نظام آموزشی جمهوری اسلامی ایران به آسیمیلاسیون و فرهنگکشی میپردازد. زیرا هیچ خلقی حق تدریس و یا تحصیل به زبان و فرهنگ مادری خویش را ندارد. روزی هزاربار مورد حقارت و توهین قرار گرفته و تحقیر میشود. خوارشمرده و کولی و یا نادان انگاشته میشود. بنابراین کسی که در بستر چنین نظامی آموزش نبیند چیز زیادی را از دست نداده است، بلکه بالعکس آن بیشتر صدق میکند.

    جنبش آزادی خواهی خلق کورد در شرق کوردستان

     قیام و عصیان‌های خلق کورد تسلیم نشدن در برابرنظام‌های حاکم و سیاست‌شان را حکایت میکند. چگونه  در سال‌های دراز به کوه‌ها پناه برده زندگی طبیعی خود را ادامه دادند، در عصیان‌های شیخ سعید، سید رضا، سمکو شکاک، قاضی محمد و … نیز این خصوصیت خود را اثبات کرده‌اند. البته عدم استقلال، فقدان روح ملیدموکراتیک و عدم سازماندهی مردمی این جنبش‌ها سبب شد به پیروزی و آزادی دست نیابند. کوردها بدل‌های زیادی پرداختند. صدها روستا به آتش کشیده شد، از وطنشان تبعید شدند، در زندانها و جبههای جنگ شهید شدند ولی از مبارزه و مقاومت یک قدم به عقب برنداشتند. بخصوص روح تشنه‌ی آزادی و امید به برابری در 40 سال اخیر با مبارزات آزادی‌خواهی خلق کورد در هر چهار بخش کوردستان سازماندهی و آگاهی ملی و دستاوردهای گران‌بهایی را بوجود آورده است. جنبش آزادیأخواهی خلق کورد با پیشاهنگی فلسفه و ایدئولوژی آزاد رهبر آپو مبدل به مظهر رستاخیزی و انقلابی نوین برای خلق کورد در تمامی کوردستان گشت. با تحلیل و ارائەی استراتژی و تاکتیک‌های علمیفلسفی، کوردها اول به هویت گم شده‌شان پی‌برده و در راه آزادی خویش چه در صفوف گریلا و چه در میدان‌های مبارزه در سطح اجتماع، فعالیت و عملیات‌های دموکراتیک و صلحطلبانهنشان را به اوج رسانده‌اند. بەخصوص با اسارت رهبر آپو، خلقمان در شرق کوردستان با گسترده ساختن حلقههای آتشین که گرد رهبر آپو ایجاد ساخته بودند، اظهار وابستگی بیشتر نموده و به اثبات رساندند. بر تمامی جهان آشکار شد که خلق کورد به سطحی از آگاهی ملی و دموکراتیک آنهم بهشیوه‌ای سازماندهی شده دست یافته‌اند. پیوستن هزاران دختر و پسر در شرق کوردستان به صفوف گریلا و تأسیس حزب حیات آزاد کوردستان PJAK مبین این امر است. کوردهای شرق کوردستان با پیشاهنگی حزب حیات آزاد کوردستان مبتنی به ایدئولوژی آزادی‌خواهی و بر اساس پارادایم جامعه اکولوژیک ـ دموکراتیک و زنان آزاد، در ایجاد کوردستانی آزاد و ایرانی دموکراتیک نقش اساسی را ایفا خواهند کرد. مشارکت زنان کورد و جوانان در جنبش آزادی‌خواهی خلق کرد، با توسعه‌ی فراگیر مبارزات دموکراتیک، نویدبخش مرحله‌ای نوین برای خلق کورد و بەخصوص زنان است. زیرا جنبش آزادی‌خواهی خلق کورد نه تنها با سیاست و برخوردهای نظام‌های حاکم بر کوردستان، همچنین با تحلیل و تجزیه جامعه‌ی کورد و بەخصوص نهاد خانواده شخصیت متزلزل و ناپایدار کورد را به شیوه‌ای علمی ارزیابی کرده و جهت آفریدن هویت آزاد کورد برای فعالیت‌های دموکراتیک و سازماندهی جوانان و زنان اهمیت شایانی قائل است. چرا که علت توسعهنیافتگی و عدم رشد جوامع کورد جنبههای مختلفی در خود نهان دارد که تا هنگامیکه تاثیرات منفی نظام قدرتطلب، هیرارشیک و جنسیتگرا مورد انتقاد قرار نگیرد و سپری نشود، آزادی و برابری تنها یک خیال خواهد بود. از این جهت است که زنان کورد در ابتدای تاسیس جنبش به صفوف آزادی‌خواهی ملحق شدند و در بطن انقلاب، زنان مبارز با تحقق مبارزات آزادی‌خواهانه و عملیات‌های قهرمانانه برای آزادی وطن، زن و عشق به زندگی، جان خویش را فدا کردند. نمونه‌ی بارز آن عملیات فدایانه‌ی رفیق زیلان (زینب کناجی( در درسیم که مبدل به بمبی در دل دشمن خونخوار و حاکم در کوردستان گشت، رفیق بریتان که در مقابل خط خیانت و مزدوری مبدل به خط و سمبل آزادی و مقاومت شد و صدها و هزاران زن قهرمان دیگر که در قیام و انقالب‌ات سرنوشتساز خلق کورد شرکت جسته و در مقابل تحمیلات دشمن سرفرود نیاوردند. قیام ماکو، مقاومت رفقایمان در زندانها رژیم مستبد جمهوری اسلامی ایران، مقاومت اجتماعی خلق شرق کوردستان و… بیانگر این واقعیت انکارناپذیر میباشند. زنان شرق کوردستان و ایران نیازمند سازماندهی‌ای منسجم میباشد. کژار جامعەی زنان آزاد شرق کردستانبا هدف آزادی زنان شرق کوردستان و به کلی آزادی زنان ایران در کلیه مناطق ایران به سازماندهی پرداخته و هدف دارد که با مبنا قرار دادن ایدئولوژی رهایی زن، جهت تأسیس برساختن جامعه اکولوژیک- دموکراتیک و مبتنی بر آزادی‌خواهی زنان نهایت تلاش و مبارزه را انجام دهد.



    کژار