• برچسب‌ها:,

    اقتصاد و سلامت

    13 ژانویه, 2021

    بریوان آزادی

    برای آغاز هر جنگی پیش زمینە هایی لازم است ، جهان شاهد دو جنگ خانمان سوز بودە و اکنون با نگرشی هر چند سطحی متوجە آن میگردیم کە علائم وقوع این خسران در هر دو مشابە بودە و با کمی ژرف نگری بە هر آنچە در شرف وقوع است متوجە خواهیم گشت کە جنگ جهانی سوم مدتهاست مناطقی از جهان را در کام خود فرو بردە و جهانیان هنوز در خوش باوری مطلق منتظر آنند کە تاریخ آن در آیندە ابلاغ گردد.

     اگرشرایط حاکم در سطح جهان را طی ١٠٠ سال گذشتە مروری نمائیم، کافیست تا بە این امر واقف گردیم کە هر آنچە امروز گریبانگیر ملتها و خلقهای تحت ستم شده است ،در واقع نقطه آغاز آن قبل از جنگهای پیشین بودە ودائماً زنجیروار و پیوسته اتفاق افتادە وتداوم پیدا نموده است.به  مرحله ای رسیده که گذر‌آن به مرحله ی  بحران  گریز ناپذیر بوده تنها راه رهایی خویش را در جنگ بدون  بهره از دستاوردهای ادوار گذشته مییابند.

    در چند دهە گذشتە شاهد  تحولات فراوانی  در سطح جهان  بودە ایم، از  بهار عربی گرفتە تا سقوط دیکتاتورها یکی پس از دیگری . طبق مدل سابق بالطبع پس از سقوط هر حکومتی، حکومتی دیگر جایگزین میگشت و آرامشی هر چند فرمالیتە و اداری در آن مملکت بە چشم میخورد. همانگونە کە همە برا ین امر واقف اند  سیستم جایگزین نمودن دولت ملت رسما پس از سقوط رژیم صدام  کاری غیر منتظره بە نظر میاید. گویا آخرین انقلاب کلاسیک منطقە همانا سال ١٣٥٧ن در ایران کلید خورد و حال باید صاحبان قدرت در فکر ترفند دیگری برای کنترل جهان کە همانا سیطرە جولانشان بودە نمایند.

    به  قدرت رسیدن سیستم سرمایە داری مصادف با رنسانس در اروپا بود . کشف و اختراع ماشین بخار و دیگر دستاوردهای علمی کە کم کم در بالا بردن سطح آگاهی مردم نیز موثر بود ، به مرور زمان دست حاکمیت مستبد کلیسا و دین را از حکومت تا اندازە ای کم نمود.کلیسا همانند گذشتە نمیتوانست تمامی ضمام امور را در دست داشتە و مانع رشد صنعت و علم گردد. با رشد و نمو هرچە بیشتر علم و صنعت،جامعە فئو دالی جایش را بە سیستم سرمایە داری داد.البتە این سیستم نیز نتوانست بە آسانی ضمام امور را بە عهدە گیرد، سیستم باید دو طیف کاملا مجزا از مردم را بوجود آورد ، نیروی مولد و نیرو یا طیف سرمایە گذار.

    در اواخر دوران فئودالی تودە مردم طبقە پائین جامعە، نمیتوانستند آن سیستم جدید را قبول کنند ودر راستای آن خود سیستم هم برای فرم دادن بە جامعە با مشکل مواجه بود  وچالش موجود میان طبقە حاکم ناکارآمد و مردم ، بستر ساز  فراهم شدن موجبات انقلاب گشت.پس ازانقلابات و تعرضات بسیار بالاخرە پس از پیروزی، سیستم سرمایە داری مد نظر جامعە شکل خاص خود را گرفت، امنیت شغلی و کاری تا حدودی بوجود آمد و شرایط زندگی بە مراتب بهتر از دوران فئودالی گشت.سیستم سرمایه داری درسیر پیشرفت خویش بە مرحلە اغماض ناپذیر، انباشت سرمایە و تولید گشت و برهمین مبنا بازارهای داخلی جوابگوی این نیاز ضروری نبود. تسلط بر بازارهای مصرف خارجی نیز مستلزم آن بود کە بتوان جوامع فئودالی سنتی دیگر کشورها را تحت سلطە خود در آورد و برای دسترسی بە این امر باید بە ترفندهای دست میزدند، از جملە یکی از کارامدترین آنها فرستادن میسیونرها برای تبلیغ دین ، افیون همیشگی انسانها و کشندە ترین داروی داوری در مملکت داری نمودند. ترفند دیگر فرستادن افرادی در جوامع مد نظر بود کە جاسوسی نمودە و نقاط ضعف تعصبات ملی ، قومی و طبقە ای آن را در یابند ، برای رسیدن بە این امر افراد مجربی بە مناطق مورد نظر اعزام میگشتند و موظف بودند کە زبان و فرهنگ آن جامعە را یاد گرفتە و بە کهنە مشکلات قومی، ملیتی و دینی منطقە آگاه گردند کە اربابانشان بتوانند از آن، اطلاعات برای تفرقە و جنگ افروزی میان اقوام و بعضی اوقات ممالک همجوار استفادە نمایند . در این باب تاریخ گواە زندە جنایات سیستم سرمایە داری و موفقیت آن ترفندها تا بە امروز بودە کە آخرین و سهمناکترین آن را شاید بتوان ارتش کریهە الچهرە اسلام سیاسی داعش نام برد کە حربە استفادە از تفرقە میان شیعە و سنی بودە و بە قدمت تاریخ اسلام ،انسانیت در این منجلاب متضرر گشتە و امروز بیشترین سود حاصل از آن بە جیب صاحبان سرمایە و سیستم کاپیتالیست میرود.

    برای تسلط بر بازارهای جهانی یا با استفادە از ترفندهای ذیل در جهت انحصار بازار بر میامدند، یعنی با توجە بە گزارشات جاسوسان زبدە خویش ، بە اختلافات ملی ، مذهبی و یا گرایشات ناسیونالیسم ژرف و ملیت گرایی دامن زدە ،حکومت وقت را جهت کنترل وتضعیف جامعە  به کار گرفته و خود چون ناجی افسانە ای ظهور نمودە و در راستای اهداف خویش راهکارهای را جهت رهیافت جامعه از نظام موجود پیشنهاده داده ودر اکثر موارد  گزینە حملات جنگی را بکار بردە و با حملە نظامی بازار مورد خواست خود را تحت کنترل در میاوردند.

    در اینجا لازم بە ذکر است پس از بدست آوردن بازار برای تقسیم غنایم کە همانا میتوان آنها را کشورهای جهان سوم نامید و جنگها و خونریزیهای بسیاری را که  تاریخ شاهد گشت تا کُلونیهای مختلف شکل گرفتە و میان اربابان و صاحبان سود تقسیم گردندو همزمان جبهە بندیهای صاحبان قدرت را، در این برهە از زمان کە همانا مرحلە متروپل نامیدە شد ،را باید با دقت نظر بررسی نمود.

    دورانی کە کشورهای سرمایە دار برای بە چرخش درآوردن چرخهای کارخانجات خود بە نیروی سوخت بهتری از زغال سنگ احتیاج داشتند، طلای سیاە  بە ارزانترین قیمت ممکن، مد نظرشان بود و کم کم صف آرائی و جبهە بندی در اروپا شروع گشت. همزمان باید اشارە بە وضعیت اَسفبار اقتصادی قطب دیگر جهان سرمایە داری آمریکا را، نمود کە شاید بە جرأت بتوان گفت بهترین توصیف از وضعیت نابسمان اقتصادی آن زمان آمریکا را میتوان از خواندن رمان شاخە های خشم نمود.

    در اروپا بە بهانە سادە کشتن ولیعهد ساریەبه استارت جنگ جهانی اول و یا همانا جنگ ایستا زدە شد.در این دوران انگلیس، فرانسە ،هلند و دیگر کشورهای ثروتمند اروپا صاحب کُلونیهای بسیاری در اقصی نقاط دنیا بودند . در مقایسە با آنها آلمان کُلونی کمتری داشتە و از دیرباز پیشبینی جنگ جهانی اول را نمودە بود. در آن دوران آلمان صاحب کارخانە های تولید فولاد و تسلیحات و ادوات جنگی بزرگی بود.آلمان در سر آرزوی آن را میپروراند کە روزی کل اروپا را کُلونی خویش سازد . با علم بە توانائی خود در صنعت اسلحە آلمان یکی از کشورهای کلیدی در جنگ اول جهانی بود.برای پیشبرد صنعت و سوخت کارخانجاتش بە نفت احتیاج داشت. در ممالک اسلامی کە عورف دینی بالاتری داشتند، با تشکیل دفتر مسلمین ،خود را بزرگترین حامی مسلمین جلوە داد.مثلا در ایران کە در آن زمان جنبش مشروطیت در اوج خود بود و مردم خواستار انواع آزادیها و حتی در مناطقی جنبشهای مسلحانە موجود بود ،آلمان کە آنزمان امپراطورش ویلهلم بود در میان جنبش جنگل بە حاج ویلهم لقب دادە شدە بود.اشارە بە واقعە نامبردە فقط جهت آن میباشد کە برای خوانندە ظرافت نحوە تسلط کشورهای صاحب قدرت را در کشورهای مد نظرشان نشان دهیم کە از هیچ حیلە و مکری غافل نبودە و با توجە بە دقت عملشان در انتخاب ابژە نیز تا بە امروز موفق عمل نمودە اند.

    اشارە بە جزئیات علل شروع دو جنگ جهانی و عوامل آن و یا تجزیە تحلیل آن از حوصلە بحث کنونی خارج است هرچند کە برای توصیف بهتر جنگ امروز بە آینه ی آگاهی احتیاج میباشد. در رابطە با جنگ جهانی سوم و انکار آن از جانب سیستم سرمایه دار جهانی ، شاید کافی باشد کە رویدادهای منطقە خاورمیانە و جهانی را مروری نمائیم.مشکلات اقتصادی آمریکا کە امروزە دامنگیر تمامی سیستم سرمایه داری گشتە و روندی گلوبال بە خود گرفتە، عقب نشینی آمریکا بە طور بسیار آشکار از پاسبان نظم و آسایش کشورهای ناتو و بالأخص خلیج،  ادعای نظم نوین جهانی پس از فروپاشی شوروی و جنگ خلیج فارس در رابطە با تحریک عراق و متعاقبا تصرف کویت توسط عراق  و عواقب ناشی از آن، تبلیغات وسیع مدرنیتە سرمایە داری در رابطە با سقوط سوسیالیزم و عدم کارائی این سیستم در آیندە دنیا، تهاجمات وحشیانە آمریکا بە افغانستان و عراق و متحمل شدن خرج هنگفت جنگ و در این رابطە مبدل شدن آمریکا بە یکی از مقروضترین ممالک جهان، شاید دلایل آشکار و کافی میباشد کە ذهن جویای هر خوانندەای را معطوف بە آن سازد کە در اول متن بە آن اشارە نمودم. تمامی جنگها قبل از ظهور دارای علائم و جنب و جوشهای خاص سود میباشند و در این ضمینە مطمئنم کە صاحب نظران متفق القول بودە و در آن شکی ندارند کە جنگی را کە سالهاست با ایما ئ و اشارە همدیگر را از آن میترسانند در اوج خود سالهاست در سوریە قد برافراشتە و بە قیمت جان و مال میلیونها انسان در تداوم است. دورنمائی کە تا امروز در دست است ،حاکی از آن میباشد کە این بار سود حاصل از جنگ و لشکر کشیها را کارتلهات شخصی بە جیب زدە و تا کنون سود چندانی را از نظر مادی برای دول غارتگر بە همراە نداشتە. حاصل جنگ مانند دو جنگ جهانی اول و دوم بلافاصلە بهبود اوضاع بازار نبودە بلکە امروز ما شاهد سقوط بی رویە اکسیە و اوراق بهادار و تزلزل شدید و تورم بالای قیمتها میباشیم.بحرانهای ادواری مدرنیتە سرمایە داری هرچە بیشتر طولانی گشتە و لا علاج بە نظر میرسند. بار عمدە فشار اقتصادی و عدم امنیت مالی بر دوش اقشار فرودست جامعە بودە و اعتراضات را از آفریقا تا آمریکای لاتین، از کلومبیا تا فلسطین و از هفت تپە تا پاریس شاهدیم.آمریکا بە فکر صرف نظر نمودن از پلیس جهانی بودە و با پیشنهاد تقسیم جهان با رقیبان جدید مانند چین است.

    سیاست های جنگ افروزانە و یا مبادلات تجاری و سیاسی همگی در چهارچوب منافع کوتاه مدت برنامە ریزی شدە اند کە این خود دال بر وخامت اوضاع اقتصادی و سیاسی سیستم سرمایە داری را دارد کە در شرایطی بسیار بحرانی بسر میبرد.کشمکشهای مابین آمریکا و متحدان قبلی و رقبای فعلی جنگهای تجاری ،کشمکشهای سیاسی و تجاری میان آمریکا و چین و روسیە کە امروزە قدمی آن طرف تر از نقاهت دوران فروپاشی شوروی را میگذراند، شرایط کنونی روسیە کە در اقصی نقاط جهان بە دنبال همپیمان جدید بودە و چین با توجە بە رشد عظیم اقتصادی و آمادە سازی خود برای سرمایه دار قدرت جهانی شدن کە صد البتە همین امروز هم از بزرگترین مهرە های اقتصادی جهان محصوب میشود و با پرداخت هزینە سنگین جادە ابریشم خود را به بلوک عمدە جهان بدل نمود.

     تزلزل در راهکارهای جنگی سوریە حضور و یا عدم حضور نیروهای متحدین و عدم همفکریشان در تصمیم گیریهای چند روز آخرین سال ٢٠١٨ همگی دال بر استیصال سیستم ضد انسانی کاپیتالیسم است کە حاکمیتش چیزی جز ظلم و استبداد بر ملتهای تحت ستم نبودە و جز ویرانگری روحی و مالی  خاطرە ای در اذهان بە جای نگذاشتە است. جنگ جهانی سوم در عین پیچیدگی و مشکل بودنش به راستی عریان تر از هر هرزە اندامی در معرض فروش و مزایدە در ملأ عام قرا گرفتە است. جرقە جنگ شاید در سوریە زدە شد و زمین و آسمانش معرض بە آزمایش نهادن و نشان دادن آخرین تکنیکهای جنگی صاحبان سرمایە قرار گرفت اما قطعا محل اختتام جنگ سوریە نخواهد بود، شعلە های جنگی بس خانمانسوز را متاسفانە در تمامی خاورمیانە و خاور دور نظارە گر خواهیم بود . امید کە ملتها و خلقهای آزادە با در دست گرفتن سرنوشت خود و الگو برداری از انقلاب شمال سوریە آیندە خود را در دستان پر توان خویش گرفتە و سرنوشت خویش را با قلم خود از نو به نگارش درآورند.

     

     



    کژار